2) اگر اين كار را بىاراده
انجام دهد و يا او را بر اين كار مجبور كنند، با اين عمل بازگشت حاصل نمىشود. مگر
اينكه قصد بازگشت بكند.
3)
اين كار را از روى اراده و اختيار انجام دهد، ولى از اينكه او در عدّه رجعى
مىباشد غفلت كند، در اينجا تحقّق رجوع با اين عمل محلّ اشكال است و احتياط واجب
آن است كه رعايت احتياط كنند، به اين معنا كه يا طلاقش دهد و يا قصد رجوعكند.
(مسأله
1804) اگر مردى زنش را با شرايط لازم در طلاق به صورت رجعى طلاق دهد و پيش
از سپرى شدن ايام عدّه بگويد كه من او را طلاق ندادهام، انكار طلاق به معناى
بازگشت مىباشد، اگرچه نيّت بازگشت نكند.
(مسأله
1805) براى شخص مريض مكروه است كه زنش را بدون رضايت او طلاق دهد، پس اگر
طلاق بدهد، اگر يكى از آنها در ضمن عدّه رجعى بميرد از ديگرى ارث مىبرد، امّا پس
از سپرى شدن ايّام عدّه مرد از زن ارث نمىبرد، ولى زنتا يك سال از تاريخ طلاق، از
او ارث مىبرد، اگرچه طلاق باين باشد، مگر در چند مورد:
1)
در طول سال مرد بهبودى پيدا كند، سپس مرگش فرا رسد.