ضمان
عبارت از آن است كه انسان بدهى ديگرى را به عهده بگيرد تا ذمّه او فارغ شود و به
جاى او ذمّه ضامن مشغول گردد. كسى كه اين بدهى را به عهده مىگيرد ضامن ناميده
مىشود.
(مسأله
1374) در عقد ضمان هر قول يا فعلى كه اين تعهد را برساند كفايت مىكند.
(مسأله
1375) ضمان عقدى است كه بين ضامن و صاحب حق بسته مىشود و لذا بايد از روى
اختيار منعقد شود و هيچكدام بر اين كار مجبور نشوند، و هر دو بالغ و عاقل و رشيد
باشند، يعنى كودك، ديوانه و سفيه نباشند.
(مسأله
1376) در ضمانت رضايت بدهكار شرط نيست، بلكه ضمانت از طرف مرده هم جايز
است.
(مسأله
1377) در صحت ضمان شرط است كه ذمه بدهكار به آن بدهى مشغول شده باشد،
اگرچه به صورت متزلزل، مانند جنس خريدارى شده در مدت خيار فسخ. ولى پيش از ثبوت آن
بر ذمّه بدهكار ضمانت صحيح نيست، مانند مزد جعالهپيش از اقدام به كار.
(مسأله
1378) اگر طلبكار چيزى از طلبش را به ضامن ببخشد، ضامن نمىتواند آن را از
بدهكار بگيرد.
(مسأله
1379) ضمان از عقود لازمه است و فسخ آن از طرف ضامن، طلبكار، حتى با توافق
آن دو جايز نمىباشد.