مسأله 2492- اگر بواسطه شير دادن، حق شوهر از بين نرود، زن مىتواند بدون اجازه شوهر، بچه كس ديگر را شير دهد، ولى جايز نيست بچهاى را شير دهد كه بواسطه شيردادن به آن بچه به شوهر خود حرام شود. مثلًا اگر شوهر او دختر شيرخوارى را براى خود عقد كرده باشد زن نبايد آن دختر را شير دهد، چون اگر آن دختر را شير دهد خودش مادر زن شوهر مىشود و بر او حرام مىگردد.
مسأله 2493- اگر كسى بخواهد زن برادرش به او محرم شود، بايد دختر شيرخوارى را مثلًا دو روزه براى خود صيغه كند و در آن دو روزبا شرايطى كه در مسأله 2474 گفته شد زن برادرش آن دختر را شير دهد.
مسأله 2494- اگر مرد پيش از آن كه زنى را براى خود عقد كند بگويد بواسطه شير خوردن، آن زن بر او حرام شده: مثلًا بگويد شير مادر او را خورده، چنانچه تصديق او ممكن باشد، نمىتواند با آن زن ازدواج كند. و اگر بعد از عقد بگويد و خود زن هم حرف او را قبول نمايد عقد باطل است، پس اگر مرد با او نزديكى نكرده باشد، يا نزديكى كرده باشد، ولى در وقت نزديكى كردن، زن بداند بر آن مرد حرام است، مهر ندارد و اگر بعد از نزديكى بفهمد كه بر آن مرد حرام بوده، شوهر بايد مهر او را مطابق زنهايى كه مثل او هستند بدهد.
مسأله 2495- اگر زن پيش از عقد بگويد بواسطه شير خوردن بر مردى حرام شده، چنانچه تصديق او ممكن باشد نمىتواند با آن مرد ازدواج كند و اگر بعد از عقد بگويد، مثل صورتى است كه مرد بعد از عقد بگويد كه زن بر او حرام است و حكم آن در مسأله پيش گفته شد.
مسأله 2496- شيردادنى كه علت محرم شدن است به دو چيز ثابت مىشود:
اول: خبر دادن عدّهاى كه انسان از گفته آنان يقين پيدا كند.
دوم: شهادت دو مرد عادل يا چهارزن كه عادل باشند، ولى بايد شرايط شير دادن را هم بگويند، مثلًا بگويند ما ديدهايم كه فلان بچه بيست و چهار ساعت از پستان فلان زن شيرخورده و چيزى هم در بين نخورده، و همچنين ساير شرطها را كه در مسأله 2474 گفته شد شرح دهند، ولى اگر معلوم باشد كه شرايط را مىدانند و در عقيده با هم مخالف نيستند و با مرد و زن هم در عقيده مخالفت ندارند لازم نيست شرايط را شرح دهند.