دايره ماه طرف افق بود، اوّلِ ماه ثابت نمىشود. اما اگر در تشخيص بعض خصوصيات اختلاف داشته باشند مثل آن كه يكى بگويد ماه بلند بود و ديگرى بگويد نبود، به گفته آنان اول ماه ثابت مىشود.
چهارم: سى روز از اول ماه شعبان بگذرد كه بواسطه آن، اول ماه رمضان ثابت مىشود و سى روز از اول رمضان بگذرد كه بواسطه آن، اول ماه شوال ثابت مىشود.
پنجم: حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است.
مسأله 1731- اگر حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است، كسى هم كه تقليد او را نمىكند، بايد به حكم او عمل نمايد. ولى كسى كه مىداند حاكم شرع اشتباه كرده، نمىتواند به حكم او عمل نمايد.
مسأله 1732- اول ماه با پيشگويى منجمين ثابت نمىشود. ولى اگر انسان از گفته آنان يقين پيدا كند، بايد به آن عمل نمايد.
مسأله 1733- بلند بودن ماه يا دير غروب كردن آن، دليل نمىشود كه شب پيش، شب اول ماه بوده است.
مسأله 1734- اگر اول ماه رمضان براى كسى ثابت نشود و روزه نگيرد، چنانچه دو مرد عادل بگويند كه شب پيش ماه را ديدهايم، بايد روزه آن روز را قضا نمايد.
مسأله 1735- اگر در شهرى اول ماه ثابت شود، براى مردم شهر ديگر فايده ندارد، مگر آن دو شهر با هم نزديك باشند، يا انسان بداند كه افق آنها يكى است.
مسأله 1736- اول ماه به تلگراف ثابت نمىشود مگر دو شهرى كه از يكى به ديگرى تلگراف كردهاند، نزديك يا هم افق باشند و انسان بداند تلگراف از روى حكم حاكم شرع يا شهادت دو مرد عادل بوده است.
مسأله 1737- روزى را كه انسان نمىداند آخر رمضان است يا اول شوال، بايد روزه بگيرد. ولى اگر پيش از مغرب بفهمد كه اول شوال است بايد افطار كند.
مسأله 1738- اگر زندانى نتواند به ماه رمضان يقين كند، بايد به گمان عمل نمايد. و اگر آن هم ممكن نباشد، هر ماهى را كه روزه بگيرد صحيح است، و بنابر احتياط واجب بايد بعد از گذشتن يازده ماه از ماهى كه روزه گرفته، دوباره يك ماه روزه بگيرد ولى اگر بعد گمان پيدا كرد بايد به آن عمل نمايد.