- فرزند پدرى هستم كه هيچ گونه اعتقادى به خدا و پيامبر و معاد ندارد و مسلما نماز هم نمىخواند، بلكه در مواردى توهين به آستان قدس خدا و پيامبر مىكند و با انقلاب فوق العاده بد است. اخلاق خانوادگى او- به خاطر اين كه مادرم و خواهر و برادرانم همه معتقد به مبانى مذهبى هستند- فوق العاده تند و به دور از عواطف پدرى است. من تا آنجا كه توانستم با محبّت و رفتار ملايم با پدرم صحبت كرده و او را از روشى كه در مقابل خدا و پيامبر و در مقابل خانواده پيش گرفته است، نهى كردهام، امّا محبّت و طبع ملايم هم در او كارگر نيست و اكنون وضع خانواده آشفته و هر روز دعوا و ناسزا گويى از طرف پدرم در خانواده شديدتر شده و من هم با پدرم دعوا كرده و از او قهر نمودم. البتّه متذكّر مىشوم كه من ازدواج كرده و در منزل همسرم زندگى مىكنم و شوهرم گفته است كه راضى نيستم ديگر به خانه پدر و مادرت بروم.
حال از امام عزيز مىخواهم تكليف اين جانب را نسبت به پدرم كه كافر به همه چيز است روشن كند!
ج
- از قطع رحم اجتناب كنيد و حتى المقدور در هدايت او كوشش نماييد.
س 22
- با مجروحانى كه بر اثر عدم اعتقاد كامل نماز را برپا نمىدارند، به عنوان يك پرستار چگونه بايد رفتار كرد؟
ج
- وظيفه، امر بمعروف و نهى از منكر است با مراعات مقرّرات آن.