جزء وطنش محسوب مىگردد يا فقط محدودهاى كه سكونت دارد وطنش است؟
ج
- ميزان محلّهاى است كه در آن محل قصد زندگى دائمى دارد.
س 325
- كسى كه تهران وطن او محسوب مىشود و بدون اعراض وطن ديگرى اختيار كرده و در تهران هيچگونه ملكى و يا وابستگى به جز علاقه به وطن ندارد آيا در مواقعى كه در تهران كار ادارى دارد و در نقاط مختلف تهران رفت و آمد مىكند و يا به مهمانى در منزل يكى از اقوام مىرود حكم او در مورد نماز از نظر قصر بودن يا نبودن چگونه است و آيا اين شخص حدّ ترخّص را از كجا مىتواند حساب كند؟ آيا تهران را كلا وطن خود محسوب نمايد و يا خير؟
(با در نظر گرفتن فتواى امام در مورد شهرهاى بزرگ مثل تهران از نظر حد شرعى).
ج
- همان قسمت از تهران كه وطن او بوده تا از آن اعراض نكرده بحكم وطن باقى است.
س 326
- نماز و روزه گذشته كسانى كه از فتواى حضرت امام در مورد بلاد كبيره اطلاعى نداشتهاند، احتياج به اعاده هست يا خير؟
ج
- اگر بر خلاف وظيفه مقرره انجام گرفته قضاء دارد.
قصد اقامت
س 327
- قد ورد فى «صدق الاقامة» فى تعليقتكم على العروة قواطع السفر قولكم: «لا بأس لنحو ساعة او ساعتين مما لا يضر عرفا باقامة العشرة» لذلك