اينكه اگر آن مقدار از شهر دور شويم كه ديگر ديوارهاى شهر را نبينيم و صداى اذان شهر را نشنويم حكم مسافر را پيدا مىكنيم مواقعى امكان دارد پيش بيايد كه از ديد مسأله اول مسافر نيستيم ولى از ديد مسأله دوم مسافريم مثلا به اندازه 12 كيلومتر از وطن خارج شويم ديگر ديوار شهر را نمىبينيم و صداى اذان را نمىشنويم لذا توضيح فرمائيد.
ج
- نتيجه دو مسأله فوق اين است كه كسى كه به قصد هشت فرسخ از وطن بيرون رود كه مبدأ هشت فرسخ آخر شهر است وقتى به حدى رسيد كه ديوارها را نمىبيند و صداى اذان را نمىشنود نمازش را شكسته بخواند و منافاتى در بين نيست.
س 237
- پادگانى نزديك شهر قرار دارد ولى در مورد حدّ ترخص عدهاى مىگويند عرفا پادگان خارج از شهر است، ضمنا نه اذان شنيده مىشود و نه ديوار شهر رؤيت مىگردد، مسأله نماز چگونه خواهد بود؟
ج
- كسانى كه از وطن خود به مقدار مسافت شرعى دور شدهاند حكم مسافر دارند و اگر كمتر از مسافت دور مىشوند مسافر نيستند مگر در صورتى كه به سفر شرعى بروند و در برگشتن بدون عبور از وطن به پادگان برسند.