شايد بسيارى، بعضى از شما يادشان بيايد جنگ بين المللى را، جنگ اول بين المللى را، كه با مسلمين و با دولت بزرگ عثمانى چه كردند. دولت عثمانى يكى از دولى بود كه اگر با شوروى طرف مىشد، گاهى او را زمين مىزد؛ ساير دول حريف ميدان او نبودند. دولت عثمانى يك دولت اسلامى بود كه سيطرهاش گرفته بود تقريباً از شرق تا غرب را. آنها ديدند كه با اين دولت اسلامى به اين قوىاى نمىشود چارهاى كرد؛ نمىشود ذخاير را برد. بعد از اينكه در آن جنگ- با آن بساط- غلبه پيدا كردند، تجزيه كردند دولت عثمانى را به دول بسيار كوچك كوچك. براى هر يك از آنها هم يا اميرى قرار دادند يا سلطانى قرار دادند يا رئيس جمهورى قرار دادند؛ آنها در قبضه مستعمرهچيها و ملت بيچاره در قبضه آنها. با اين وضع يك دولت عثمانى با آن مجد را زمين زدند و دولت، دولتهاى اسلامى از خواب بيدار نشدند، يا خودشان را به خواب زدند. اين دولت عثمانى در تحت ظل خلافت اسلامى، در تحت ظل اتكاى به قرآن مجيد، آن مجد را داشت. بعد از آنكه تجزيه شد، در زمان ما، در زمان آتاتورك خبيث، اسلام را در آنجا الغا كردند؛ و الآن دولت تركيه دولت مسلم نيست؛ دولتْ حسابش از اسلام جداست؛ مراسم دينى ندارد دولت؛ احكام دينى دولت ندارد. لكن ملت شريف تركيه مسلم هستند؛ و اينها هستند كه در سالهايى كه به مكه مىروند طايفه اينها به نسبت بيشتر از ديگران است؛ دولت يك همچو دولتى است. آن مجد را به اتكاى به اسلام به دست آورد؛ و آنها ديدند كه اتكاى به اسلام نقطه بسيار بزرگى است كه با اين اتكا نمىشود دولتهاى اسلامى را از بين برد؛ در تركيه اسلام را از حساب دولت جدا كردند، و حالا مىبينيد كه در قبرس، كه از تركها كشته مىشود، يك مسلم نيست كه متأسف باشد. اين تأسف دارد كه يك دولتى جورى بكند، طورى رفتار بكند، بعد از آنكه در مقابله نصارا زمين بخورد يا از آن كشته داده بشود، دول اسلامى ديگر بىتفاوت باشند نسبت به او. اگر يك نفر هم اظهار تأسف بكند يك آخوند پوسيدهاى مثل من. دول اسلامى كه اظهار تأسف نمىكنند،