responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : شرح چهل حديث( اربعين حديث) المؤلف : الخميني، السيد روح الله    الجزء : 1  صفحة : 70

باطن نفس براندازد كه مبادا خداى نخواسته با اين صفت زشت به عالم ديگر منتقل شود. يك وقت كه چشم دنيايى ملكى بسته شد و سلطان برزخ و قيامت طلوع كرد، ببيند حال اهل معاصى كبيره از او بهتر است: آنها را خداوند مستغرق بحار رحمت خود فرموده به واسطه ندامتى كه داشتند يا اعتمادى كه به فضل حق تعالى داشتند، و اين بيچاره چون خود را مستقل ديده بود و در باطن ذاتش از فضل حق بى نياز شمرده بود، خداى تعالى در حساب او نيز مناقشه فرمود و او را چنانكه خود او مى‌خواست در تحت ميزان عدل درآورده و به خود او بفهماند كه هيچ عبادتى براى حق نكرده و تمام عباداتش بعد از ساحت حق آورده، اعمال و ايمانش باطل و ناچيز است، سهل است، خود آنها موجب هلاكت و تخم عذاب اليم و مايه خلود در جحيم است. خدا نكند كه خداى تعالى با كسى با عدلش رفتار كند، كه اگر همچو ورقى پيش آيد احدى از اوّلين و آخرين راه نجاتى ندارند. ائمه هدى، عليهم السلام، و انبياء عظام در مناجات خود تمناى فضل را داشته‌اند و از عدل و مناقشه در حساب خوفناك بودند. [1] مناجات خاصان درگاه حق و ائمه معصومين، صلوات اللّه عليهم، مشحون به اعتراف به تقصير و عجز از قيام به عبوديت است. [2] جايى كه افضل موجودات و ممكن اقرب اعلان ما عرفناك حقّ معرفتك، و ما عبدناك حقّ عبادتك [3] دهد حال ساير مردم چه خواهد بود؟

آرى، آنها عارف‌اند به عظمت حقّ تعالى و نسبت ممكن به واجب را مى‌دانند. آنها مى‌دانند كه اگر تمام عمر دنيا را به عبادت و اطاعت و تحميد و تسبيح بگذرانند، شكر نعمت حق نكرده‌اند تا چه رسد به آنكه حق ثناى ذات و صفات را به جا آورده باشند. آنها مى‌دانند كه هيچ موجودى از خود چيزى ندارد- حيات و قدرت، علم و قوّت [و] ساير كمالات، ظل كمال اوست، و ممكن، فقير، بلكه فقر محض و مستظل است نه مستقل. ممكن از خود چه كمالى دارد تا كمال فروشى كند؟ چه قدرتى دارد تا عمل فروشى نمايد؟ آنها عرفاء باللّه هستند و عرفاء به جمال و جلال حق‌اند. آنها از روى شهود و عيان نقص و عجز خود و كمال واجب را مشاهده كردند، ما بيچاره‌ها هستيم كه حجاب جهل و نادانى و غفلت و خود پسندى و پرده معاصى قلب و قالب چنان چشم و گوش و عقل و هوش و ساير مداركمان را گرفته است كه در مقابل سلطنت قاهره حق عرض اندام مى‌كنيم و براى خود استقلال و شيئيّت قايليم.

اى بيچاره ممكن بيخبر از خود و نسبت خود با خالق، اى بدبخت ممكن غافل‌


[1] چنانچه امام سجاد (ع) در دعاى أبو حمزه ثمالى مى‌فرمايد: لست أتكل في النّجاة من عقابك على أعمالنا بل بفضلك علينا لأنّك أهل التّقوى و المغفرة. چنين نيست كه من براى رهايى از كيفر تو بر كارهاى خود تكيه كنم بلكه تكيه من به فضل تو بر ماست زيرا تو سزاوار تقوى و بخشش هستى.

[2] امام سجاد (ع) مى‌فرمايد: و لا يبلغ مبلغا من طاعتك و إن اجتهد إلّا كان مقصّرا دون استحقاقك بفضلك فأشكر عبادك عاجز عن شكرك و أعبد هم مقصّر عن طاعتك. هر چند كوشش كند به درجه‌اى از طاعت تو دست پيدا نمى‌كند مگر آنكه در برابر استحقاق تو به علّت فضلت مقصّر باشد. پس شاكرترين بندگانت از شكر تو عاجز است و عابدترين ايشان در اطاعت تو كوتاه است. صحيفه سجّاديه، دعاى 37. و مناجات عارفين از مناجاتهاى خمس عشرة امام سجّاد (ع).

[3] «تو را آن گونه كه بايد نشناختيم، و آن گونه كه شايد نپرستيديم.» مرآة العقول ج 8 ص 146 «كتاب الايمان و الكفر، باب الشكر» حديث 8.

اسم الکتاب : شرح چهل حديث( اربعين حديث) المؤلف : الخميني، السيد روح الله    الجزء : 1  صفحة : 70
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست