responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سخنرانی المؤلف : سخنرانی    الجزء : 1  صفحة : 620

اعتراف علماي اهل سنت و عايشه به فضيلت علي(ع)

کد مطلب: ٨٦٧٩ تاریخ انتشار: ٣٠ مرداد ١٣٩٠ - ١٢:٠٥ تعداد بازدید: 314 سخنراني ها » شبکه ولايت اعتراف علماي اهل سنت و عايشه به فضيلت علي(ع)
حبل المتين 90/05/30

  بسم الله الرحمن الرحيم تاريخ : 30 / 05 / 90

مجري :

السلام عليک يا اميرالمؤمنين ، السلام عليک يا امام المتقين ، السلام عليک يا سيد المرسلين ، السلام عليک يا وصي رسول رب العالمين ، السلام عليک ورحمه الله و برکاته .

         در اين شب جانسوز ، شب شهادت مولاي متقيان ، اميرالمؤمنان علي بن ابيطالب (عليه السلام) ، عرض تسليت به پيشگاه مقدس بقيه الله الاعظم روحي وارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء ، دارم .

        آجرک الله يابن رسول الله ! يا مهدي زهرا ! در شب شهادت جد بزرگوارت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) به شما سر سلامتي مي گوييم .

       اميدواريم که در اين سال و در اين شب قدر ، خداوند ظهور تو را مقدر کند و در سالي که در پيش رو داريم ، سال ظهور تو باشد . ان شاء الله آن روز بيايد که براي آمدن تو جشن بگيريم ، مولاي ما مهدي جان !

ممنونيم که برنامه ما را براي ديدن انتخاب کرديد . قصد من و همکارانم در اين برنامه اين است که تاريخ اسلام را يک دور ، تحليل و واکاوي نماييم و وقايعي که در صدر اسلام اتفاق افتاده که عمدتا منشأ آثار و اعتقادات براي مسلمان ها است ، بررسي کنيم . عمده مطالبي که خدمت شما عرض مي کنيم ، از کتب اهل سنت است . در اين خصوص هم قضاوتي نمي کنيم . بينندگان ما همه اهل شعور و منطق و تعقل هستند و خودشان تصميم مي گيرند و خودشان فکر مي کنند .

ما ترس و واهمه اي از بيان علمي نداريم . بنده هميشه اين تذکر را در ابتداي بحث بيان مي کنم ؛ اما از جسارت و توهين و بي ادبي ، پرهيز مي کنيم . همين تقاضا را هم از شما بيننده عزيزي که تماس مي گيريد ، داريم .

ما در خدمت کارشناس عزيز و ارجمند برنامه ، آيت الله دکتر حسيني قزويني هستيم .

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

بنده هم خدمت همه بينندگان عزيز که در کجاي اين کره خاکي بيننده برنامه خودشان هستند ، سلام عرض مي کنم و موفقيت همه بزرگواران را از خداي منان خواهانم و از همه عزيزان التماس دعا داريم . شهادت جانسوز اول مظلوم عالم ، اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) را به پيشگاه مقدس  حضرت بقيه الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشريف ) و همه دلباختگان خاندان عصمت و طهارت (عليهم السلام) تسليت عرض مي کنم .

خدا را قسم مي دهم پاداش ما را ظهور و فرج مولايمان حضرت حجت (عليه السلام) قرار دهد. ان شاء الله از همه عزيزان در هر کجا اين کره خاکي که بيننده اين برنامه هستند ، براي يک لحظه هم که شده ، قلب هايتان را به کوفه ، خانه پر غوغا و مملوء از ضجه و گريه و زاري براي اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) ببريد . به قول يکي از شعرا که گفت :

امشب اندر خانه مولا غير درد و غم نبود

هيچ کس مظلوم تر از او در اين عالم نبود

اشک بود و آه بود و سوز بود و شور بود

بود بيمار و طبيب اما کمي مرهم نبود

وقت گفتار وصايا بود هنگام وداع

حال فرزند بزرگش ظاهرا در هم نبود

غير عباس و حسين و زينبين و مجتبي

آشنا و محرمي در حلقه ماتم نبود

صحبت از دشت بلا بود و غريبي حسين

غير سقاي حرم کس بر عطش ملزم نبود

کي توان گفتا در اين محفل پرشور و شين

دختر دردانه پيغمبر اکرم نبود

چون سوي زهرا بود نائل زين سبب

از علي خوشحال تر امشب در اين عالم نبود

مجري :

      حضرت استاد ! با توجه به اين که امشب شب شهادت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) است ، مقداري در باره فضائل اميرالمؤمنين (عليه السلام) و مقايسه آن با ديگر صحابه ، توضيحاتي را بيان کنيد .

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

در رابطه با فضائل اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) و مقايسه آن با ديگر صحابه ، مثل اين که شما بخواهيد خورشيد را با ذرات خاک و ريگ هاي کره زمين مقايسه کنيد . من فقط عبارتي را از احمد بن حنبل ، رئيس حنابله مي خوانم :

الإمام أحمد يقول 

 

ما لأحد من الصحابة من 

الفضائل بالأسانيد الصحاح ما لعلي رضي الله عنه

امام احمد مي گويد : در مقايسه فضائل علي بن ابيطالب (عليه السلام) با ديگران ، هيچ يک از صحابه احاديثي در فضيلتشان با سند صحيح نيامده است ، همان گونه که براي علي بن ابيطالب (عليه السلام) آمده است .

ابن جوزي ، مناقب احمد بن حنبل ، ص 163

ابن عبد البر ، الاستيعاب ، ج 3 ، ص 51

ابن حجر ، تهذيب التهذيب ، ج 7 ، ص 297

حاکم نيشابوري ، المستدرک ، ج 3 ، ص 107

يا در عبارتي که عبد الله پسر احمد بن حنبل نقل مي کند :

ما تقول في التفضيل ؟ ويهك ! علي من اهل البيت لايقاس بهم ،  علي مع رسول الله في درجة .

من از پدرم در مورد حديث سفينه پرسيدم . نظرتان در مورد تفضيل چيست ؟ وقتي ما اصحاب را مي شمرديم ، مي گفتيم : اول ابوبکر ، دوم عمر ، سوم عثمان ، نظر شما چيست ؟ گفت : واي بر تو ! علي بن ابيطالب (عليه السلام) از اهل بيت (عليهم السلام) است . اين ها را كه نمي توان با ابوبكر و عمر و عثمان مقايسه نمي شود . علي بن ابيطالب (عليه السلام) هم درجه پيامبر (صلي الله عليه و آله) است .

حسکاني ، شواهد التنزيل ، ص 270

از همين باب است که جناب خوارزمي در کتاب المناقب ، صفحه 18 از ابن عباس نقل مي کند :

عن ابن عباس ( رض ) قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : لو أن الغياض أقلام ، والبحر مداد ، والجن حساب ، والانس كتاب ما أحصوا فضائل علي بن أبي طالب عليه السلام

اگر تمام گياهان دنيا و تمام جنگل ها قلم و تمام دريا ها ، مرکب و تمام جن و انس ، نويسنده شوند ، نمي توانند فضائل علي بن ابيطالب (عليه السلام) را بنويسند .

خوارزمي ، المناقب ، ص 18

حمويني ، فرائد السمطين ، ج 1 ، ص 16

جويني ، تذکره ، ص 8

يا تعبيري که از خليفه دوم نقل مي کنند :

عجزت النساء عن تلدن مثل علي بن ابي طالب

زن هاي عالم عاجز هستند از اين که فرزندي مانند علي بن ابيطالب (عليه السلام) به دنيا بياورند .

اين ها نمونه هايي بود که ما بيان کرديم و نتيجه مي گيريم که فضائل اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) در مقايسه با ديگران ، اصلا نه قابل مقايسه و نه قابل شمارش است . اين فضائلي که آقايان براي خلفاء آورده اند ، بي پرده مي گوييم و قصد جسارت هم نداريم . اين ها همه در دوران بني اميه ، اين شجره ملعونه در قرآن ، جعل و ساخته شده ؛ حتي احاديثي که در بخاري و مسلم آمده . بخاري که مي گويد از ميان 600 هزار روايت ، دوهزار و هفتصد روايت را توانستم انتخاب کنم . اين ها هم بعدا ساخته شده . اگر يکي از اين احاديث واقعا از زبان پيامبر (صلي الله عليه و آله) صادر شده بود ، در سقيفه به او استناد مي کردند . جناب ابوبکر و عمر بالاي منبر به يکي از اين روايات استشهاد مي کرد . چطور ما يک سند درست نداريم که اين آقايان از اين احاديث سخني گفته باشند ؟

مجري :

حضرت استاد ! شما با اين سابقه طولاني که در تحقيق کتب تاريخي و حديثي داريد ، مهمترين حديثي که در فضائل اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) تا به حال ديده ايد ، به نظر شما چه حديثي است ؟

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

در رابطه با احاديث که انسان بخواهد انتخاب کند ، کار بسيار سختي است . چون هر حديثي براي خود پيامي دارد . مثل اين که انسان بگويد : کدام ستاره از ديگري بهتر است . اما در منابع شيعه ، در مختصر بصائر الدرجات ،تأليف حسن بن سليمان حلي ،  صفحه 135 است :

وقال رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) : يا علي ! ما عرف الله - تعالى - إلاّ أنا وأنت ، وما عرفني إلاّ الله وأنت ، وما عرفك إلاّ الله وأنا

پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمود : يا علي ! خدا را جز من و تو ، کسي نشناخت و مرا ، جز تو و خدا ، نشناخت . تو را ، جز من و خدا ، کسي نشناخت .

 حسن بن سليمان حلي ، مختصر بصائر الدرجات ، ص 135

اگر اين است ، مشخص مي شود که چيست . يعني کسي بايد از علي بن ابيطالب (عليه السلام) دم بزند که خود از سر چشمه وحي ، علم نوشيده باشد . ما منتظريم تا ان شاء الله آقاي ولي عصر ، فرزند غيور امير المؤمنين علي بن ابيطالب (عليهم السلام) بيايد . او که علمش متصل به علم لدني و علم وحياني است ، در مورد علي بن ابيطالب (عليه السلام) سخن بگويد .

اما در منابع اهل سنت در کتاب السنه ، تأليف عمرو بن بني عاصم که ملتزم است که تمام رواياتش صحيح باشد ، در آن جا پيامبر (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد :

قال يا ابن أبي طالب قد برئت فلا بأس عليك ما سألت الله عز وجل شيأ إلا سألت لك مثله ولا سألت الله شيئا إلا أعطانيه إلا أنه قال لي لا نبي بعدك قال القاضي لا أعرف في فضيلة علي حديثا أفضل منه

علي جان من هر چه براي خودم خواستم ، براي تو هم خواستم . يعني هر مقامي که قرار است خداوند براي من مقدر کند ، از خدا خواستم براي تو هم مقدر کند . الا اين که پيامبر بعد از من نيست .

يعني جز نبوت ، حضرت امير (عليه السلام) در تمام مقام و در تمام ويژگي همسنگ رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) است . جالب اين است که جناب قاضي عياض از استوانه هاي فقهي اهل سنت مي گويد :

در فضيلت از علي بن ابيطالب (عليه السلام) بالاتر از اين حديث ، روايتي را نديدم . يعني کسي که همسنگ پيامبر (صلي الله عليه و آله) باشد .

ابن ابي  عاصم ، السنه ، ص 582

          طبراني ، معجم الاوسط ، ج 8 ،ص 47

هيثمي ، مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 110

حديث ديگري که در زبان ها مشهور است :

علي خير بشر فمن ابا فقد كفر

من ابتدا فکر مي کردم ، اين چيزي است که فقط بر زبان شيعه ها مي چرخد . بعد مراجعه کرديم ، ديدم در منابع اهل سنت با عبارت هاي مختلف بيان شده ؛ حتي از زبان خود عايشه هم نقل شده که درباره علي بن ابيطالب (عليه السلام) سؤال کردند :

ذاك خير البشر لايشك فيه الا كافر

علي بن ابيطالب (عليه السلام) بهترين بشر است . جز کافر در اين قضيه شک نمي کند .

متقي هندي ، کنزالعمال ، ج 11 ، ص 625

ابن مردويه که از استوانه هاي علمي  اهل سنت است ، از عطا با سند صحيح نقل مي کند :

سئلت عائشة عن علي قال ذلك من خير البرية ولا يشك فيه الا الكافر .

علي بن ابيطالب (عليه السلام) بهترين بشر است . جز کافر کسي در آن شک نمي کند .

ابن مردويه ، مناقب ، ص 110

هم چنين از ابن عساکر در تاريخ دمشق ، جلد 42 ،صفحه 173  از جابر نقل مي کند :

علي خير البشر ، لا يشك فيه الا المنافق .

علي بن ابيطالب (عليه السلام) بهترين انسان ها است و جز منافق کسي در بهتر بودن ايشان شک نمي کند .

ابن عساکر ، تاريخ دمشق ، ج 42 ،ص 173

در مناقب ابن مردويه در صفحه 109 از حذيفه نقل مي کند :

          قال رسول الله علي خير البشر فمن ابي فقد كفر .

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد : علي بن ابيطالب (عليه السلام) بهترين بشر است ، هر کس زير بار نرفت و قبول نکرد ، قطعا کافر است .

ابن مردويه ، المناقب ، ص 109

جناب خطيب بغدادي در تاريخ خود ، جلد 3 ، صفحه 192، حديث 1234 :

  عن عبد الله عن على قال قال رسول الله صلي الله عليه وآله من لم يقل على خير الناس فقد كفر

از عبد الله بن عباس  از علي بن ابيطالب (عليه السلام) نقل مي کند که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود : کسي که نگويد علي بن ابيطالب (عليه السلام) بهترين مردم است ، کافر است .

تاريخ بغداد ، ج 3 ، ص 193 ، ح 1234

مجري :

آيا در منابع اهل سنت حديثي آمده که بغض علي بن ابيطالب (عليه السلام) را هر که داشته باشد ، باعث نفاق استيا خير ؟

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

البته اين که مشهور است ، آقايان هم در صحيح مسلم ، حديث 131 ، جلد اول ، صفحه 120 که اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) فرمودند :

عن علي بن أبي طالب قال والذي فلق الحبة وبرأ النسمة انه لعهد النبي الأمي إلي أنه لا يحبني إلا مؤمن ولا يبغضني إلا منافق .

قسم به خدايي که دانه را شکافت و بشر را آفريد ، پيامبر (صلي الله عليه و آله) به من فرمود : يا علي جز مؤمن ، کسي تو را دوست نمي دارد و جز منافق کسي تو را دشمن نمي دارد .

صحيح مسلم ، ج اول ، ص 120 ، ح 131

جناب آقاي قرطبي از بزرگان اهل سنت است که در تفسيرشان ، جلد اول ، صفحه 167 مي گويد :

روي عن جماعة من الصحابة أنهم قالوا : ما كنا نعرف المنافقين على عهد رسول الله صلي الله عليه وآله إلا ببغضهم لعليعليه السلام .  

     از گروهي از صحابه نقل شده که گفتند : ما در زمان پيامبر (صلي الله عليه و آله) منافقين را مي خواستيم بشناسيم ، با آن ها که صحبت مي کرديم ، اگر مي ديديم که بغض و کينه علي بن ابيطالب (عليه السلام) را دارند ، متوجه مي شديم که او منافق است .

تفسير قرطبي ، ج اول ، ص 167

داشتن بغض و کينه اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) يکي از نشانه هاي منافق بودن در زمان رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بوده .

مجري :

آيا در کتب اهل سنت روايتي است که داشتن محبت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) ، نشانه حلال زادگي است يا خير ؟

اين ها سؤالاتي است که در مجامع جوان ها ، پرسيده مي شود .

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

بله ، در منابع شيعه که هست . آقايان در منابع اهل سنت هم آورده اند . از ابو سعيد خدري که نقل مي کند :

عن أبي سعيد الخدري : ( كنا معاشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم عليا عليه السلام ، فإذا ولد فينا مولود فلم يحبه عرفنا أنه ليس منا

ما گروه انصار ، فرزندانمان را با محبت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) آزمايش مي کرديم . اگر فرزندي از ما به دنيا مي آمد ، مقداري که بزرگ مي شد ، مي گفتيم : اين مرد (اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) را دوست داري ؟ اگر مي گفت : دوست ندارم ، مي فهميديم که اين فرزند از نسل ما نيست و زنا زاده است .

گنجي ، کفايه الطالب ، ص 70

جالب اين است که در فرهنگ عرب و در کتاب هاي لغت وارد شده . در نهايه ، تأليف ابن اثير جزري ، ماده بور ، لسان العرب ابن منظور ، ماده بور ، جلد 4 ، صفحه 88 ، تاج العروس زبيدي ، جلد 3 ، ص 61 ، همه اين عبارت را آورده اند :

كنا معاشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم عليا عليه السلام

محبت علي بن ابيطالب (عليه السلام) نشانه حلال زادگي و عدم محبت علي بن ابيطالب (عليه السلام) نشانه زنازادگي بوده است . اين چيزي است که در کتاب هاي لغت هم آمده .

جناب ابن مردويه با سند صحيح از عبد الله بن احمد نقل مي کند :

. ابن مردويه ، عن أحمد بن محمّد بن الصباح النيسابوري ، عن عبد الله بن أحمد بن حنبل ، عن أحمد ، قال : سمعت الشافعي يقول : سمعت مالك بن أنس يقول : قال أنس بن مالك : ما كنّا نعرف الرجل لغير أبيه إلاّ ببغض عليّ ابن أبي طالب.

از شافعي شنيدم که مي گفت : مالک بن انس ، خادم رسول خدا (صلي الله عليه و آله) گفت : اگر چنانچه ما مي خواستيم بشناسيم که اين فرزند از نسل پدرش نيست ، امتحان مي کرديم که علي بن ابيطالب (عليه السلام) را دوست دارد يا ندارد . اگر دوست نداشت ، مي فهميديم که اين شخص ، مشکلي در نطفه دارد .  

ابن مردويه ، المناقب ، ص 76

مجري :

آيا در منابع اهل سنت روايتي آمده که گفته باشد ، شرط ورود به بهشت ، داشتن ولايت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) است ؟

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

اين مورد در کتاب هاي مختلف آمده . جناب آقاي خوارزمي در کتاب مناقبشان ، صفحه 67 نقل مي کند . بنده اين روايت را در مناظره اي که در شبکه المستقله داشتم ، گفتم ؛ اما اين آقايان هيچ کدام نتوانستند نقد و اعتراضي داشته باشند .  

عن

علي بن أبي طالب عليه السلام ، عن النبي صلى الله عليه وآله أنه قال لعلي :

يا علي لو أن عبدا " عبد الله عز وجل مثل ما قام نوح في قومه وكان له مثل أحد ذهبا " فأنفقه في سبيل الله ومد في عمره حتى حج الف عام على قدميه ثم قتل بين الصفا والمروة مظلوما " ثم لم يوالك يا علي لم يشم رائحة الجنة ولم يدخلها.

پيامبر (صلي الله عليه و آله) به علي بن ابيطالب (عليه السلام) مي گويد : يا علي ! اگر فردي به اندازه عمر نوح در عبادت باشد (مراد از عمر نوح ، يا طول نبوت ايشان است که 950 سال طول کشيد . يا اين که طول عمر حضرت نوح است که بيشتر از هزار سال مي باشد ) و مثل کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا صدقه دهد و خداي عالم به حدي به او عمر دهد که هزار مرتبه و هزار سال خانه خدا را زيارت کند و در ميان صفا و مروه مظلومانه به شهادت برسد . با اين عملش ، تو را دوست نداشته باشد ، نه بوي بهشت به مشامش مي رسد و نه وارد بهشت مي شود . 

خوارزمي ، مناقب ، ص 67

قندوزي حنفي ، ينابيع الموده ، ج 2 ، ص 293

اين شخص با اين همه اعمال ، اگر ولايت تو يا علي را نداشته باشد ، جز راه جهنم ، راه ديگري ندارد . اين روايت را ما نقل نمي کنيم .

هم چنين ابن عساکر در تاريخ دمشق هم عبارتي دارد که البته با اين عبارت مقداري تفاوت دارد که مي گويد :

قال رسول الله صلي الله عليه وآله إن الله خلق الأنبياء من أشجار شتى وخلقني وعليا من شجرة واحدة فأنا أصلها وعلي فرعها والحسن والحسين ثمارها وأشياعنا أوراقها فمن تعلق بغصن من أغصانها نجا ومن زاغ هوى ولو أن عبدا عبد الله عز وجل بين الصفا والمروة ألف عام ثم ألف عام ثم ألف عام ولم يدرك محبتنا إلا كبه الله عز وجل على منخريه في النار ح ثم تلا ) قل لا أسألكم عليه أجرا إلا المودة في القربى

اگر عبدي هزار سال عبادت کند  ، هزار سال به عبادت خانه خدا برود ، اما محبت ما اهل بيت (عليهم السلام) را نداشته باشد ، خدا با کله او را وارد آتش جهنم مي کند . در ادامه هم اين آيه را مي خواند : بگو من از شما پاداشي نمي خواهم مگر اين که محبت اهل بيتم را داشته باشيد .

ابن عساکر ، تاريخ دمشق ، ج 41 ،ص  335

حسكاني ، شواهد التنزيل ، ج 2 ، ص 204

خوارزمي ، مناقب ، ص 87

جويني ، فرائد السمطين ، ص 331

فرائد السمطين ، باز هم در جلد اول ، صفحه 289 تعبيري از اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) دارد که پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمودند :

عن علي عليه السلام ، قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إذا جمع الله الأولين والآخرين يوم القيامة ونصب الصراط على جسر جهنم لم يجز بها أحد إلا من كانت معه براءة بولاية علي بن أبي طالب عليه السلام .

فرداي قيامت همه خلائق جمع مي شوند و در روي جهن پلي زده مي شود . کسي از روي اين پل نمي تواند عبور کند ، مگر اين که برگ برائت از آتش ، به ولايت علي بن ابيطالب (عليه السلام) داشته باشد .

جويني ، فرائد السمطين ، ج اول ، ص 289

رياض النضره ، ج 3 ، ص 116

قندوزي حنفي ، ينابيع الموده ، ج اول ، ص 335

و مصادر متعدد ديگر .....

مجري :

به دشمن علي بگو نماز خود قضا کند .

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

با اين روايتي که خوانديم صد بار قضا کردن هم فايده اي ندارد .

مجري :

حضرت استاد ! امشب شب شهادت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) است . بنده مي خواستم بحث امشب را در مورد مظلوميت حضرت ، قرار دهيم . بنده مي خواستم بدانم حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) خبر از مظلوميت حضرت امير (عليه السلام) داده بودند يا خير ؟

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

سؤال زيبايي است . آقايان به کتاب معجم کبير طبراني ، جلد 11 ، صفحه 60  مراجعه کنند . مجمع الزوائد هيثمي ، جلد 9 ، صفحه 118 روايت طولاني است که اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) مي فرمايند :

وعن علي ابن أبي طالب قال بينا رسول الله صلى الله عليه وسلم آخذ بيدي ونحن نمشي في بعض سكك المدينة إذ اتينا على حديقة فقلت يا رسول الله ما أحسنها من حديقة فقال إن لك في الجنة أحسن منها ثم مررنا بأخرى فقلت يا رسول الله ما أحسنها من حديقة قال لك في الجنة أحسن منها حتى مررنا بسبع حدائق كل ذلك أقول ما أحسنها ويقول لك في الجنة أحسن منها فلما خلالي الطريق اعتنقني ثم أجهش باكيا قلت يا رسول الله ما يبكيك قال ضغائن في صدور أقوام لا يبدونها لك الا من بعدي قال قلت يا رسول الله في سلامة من ديني قال في سلامة من دينك .

به همراه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) در باغي خارج از مدينه بوديم . حضرت چشمش به من افتاد ، ديدم قطرات اشکش جاري شد . گفتم يا رسول الله ! چرا گريه مي کني ؟ فرمودند : کينه هايي را در سينه هاي اقوامي مي بينم که اين کينه ها را الان نمي توانند اظهار کنند ؛ ولي بعد از من اين کينه ها را اظهار خواهند کرد . گفتم : آيا در آن زمان که اين کينه ها عليه من شعله ور مي شود ، دين من سالم هست ؟ حضرت فرمودند : بله ، تو در دينت سالم هستي .

 طبراني ، معجم الکبير ، ج 11 ، ص 60

هيثمي ، مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 118

يعني اين کينه ها باعث نمي شود من از صراط مستقيم خارج شوم .

در روايت ديگري ، حاکم نيشابوري در مستدرک ، جلد 3 ، صفحه 140 نقل مي کند ، مي گويد :

هذا حديث صحيح الاسناد

 عن علي . قال : مما عهد إلي النبي صلى الله عليه وآله وسلم : أن الأمة ستغدر بك من بعدي .

يكي از وصاياي پيامبر (صلي الله عليه و آله) به من اين بود که امت من بعد از من در حق تو حيله و کينه و  ظلم مي کنند .  

         حاكم نيشابوري ، مستدرک ، ج 3 ، ص 140

و ده ها روايت ديگر که فکر مي کنم ، همين دو مورد کفايت مي کند .

 مجري :

حضرت استاد ! آيا خود اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) در مورد مظلوميت خود سخني گفته اند ؟

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

البته سخن گفتن در اين باره بسيار سخت است . مخصوصا امشب که شب شهادت اولين مظلوم عالم است . اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) تعابير مختلفي از مظلوميت خود دارد . بعد از شهادت صديقه طاهره (سلام الله عليها ) عرضه مي دارد :

اللهم إني أستعديك على قريش ، فإنهم أضمروا لرسولك صلى الله عليه وآله وسلم ضروباً من الشر والغدر فعجزوا عنها وحلت بينهم وبينها ، فكانت الوجبة بي ، والدائرة علي . اللهم احفظ حسناً وحسيناً ...  

خدايا مرا در برابر قريش ياري کن . آنها تصميم گرفتند بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) حيله ها کنند و او را به قتل برسانند و نقشه ها کشيدند . از اين نقش هاي عليه پيامبر (صلي الله عليه و آله) عاجز ماندند. . خدايا تو بين اين قريش و توطئه شان حائل شدند . بعد از پيامبر (صلي الله عليه و آله) انتقامشان را از من گرفتند و مرا خانه نشين کردند و در مقابل چشمانم همسرم را کتک زدند . عاقبت همسر جوانم را که هجده بهار از عمرش گذشته بود ، به شهادت رساندند محسنم را شهيد کردند . بعد دستان مبارک را بلند کرده و مي گويند : خدايا حسن و حسينم را از شر قريش حفظ کن .

ابن حزم ، المحلي ، ج 11 ، ص 224

قد روى أخبارا فيها ان أبا بكر وعمر وعثمان وطلحة وسعد بن أبى وقاص رضى الله عنهم أرادوا قتل النبي ( ص ) وإلقاءه من العقبة في تبوك

قريش 21 سال جنگ تمام عيار بر عليه پيامبر تو داشتند . در زمان برگشت از جنگ تبوک مي خواستند حضرت را ترور کنند و مي خواستند شتر حضرت را از بالاي گردنه به پايين پرتاب کنند .

ابن حزم ، المحلي ، ج 9 ، ص 224 ، کتاب الحد ، باب حد المرتد

ابن طيفور که از  علماي بزرگ اهل سنت است ، در بلاغات النساء ، صفحه 20 مي گويد :  

وما الذي نقموا من أبي الحسن نقموا والله منه نكير سيفه وشدة وطأته ونكال وقعته وتنمره في ذات الله ...

حضرت زهرا (سلام الله عليها ) به مسجد آمدند و فرمودند : اين ها چرا از علي بن ابيطالب (عليه السلام) انتقام مي گيرند . علي بن ابيطالب (عليه السلام) مگر چه گناهي کرده  است ؟ آيا علي بن ابيطالب (عليه السلام) جز اطاعت خدا و اطاعت پيامبر (صلي الله عليه وآله ) کار ديگري کرده است .

ابن طيفور ، بلاغات النساء ، ص 20

خود علي بن ابيطالب (عليه السلام) در شرح نهج البلاغه ، جلد 20 ، صفحه 328 مي فرمايد :

ما لي ولقريش إنما وترتهم بأمر الله وأمر رسوله ، أفهذا جزاء من أطاع الله ورسوله إن كانوا مسلمين عجباً ....

اين قريش از جان من چه مي خواهند ؟ اگر من سران اين ها را به خاک مذلت انداختم و به درک واصل کردم ، به دستور خدا و پيامبر (صلي الله عليه و آله) بوده . اي مردم پاداش کسي که از خدا و پيامبر (صلي الله عليه و آله) اطاعت کند ، همين است که اين ها انجام مي دهند ؟ 

شرح نهج البلاغه ، ج 20 ، ص 328

ابو نعيم اصفهاني در کتاب معرفه الصحابه خود ، تعبير عجيبي از قول عثمان دارد :  

 فما ذنبي والله ما تحبكم قريش أبدا بعد سبعين رجلا قتلتم منهم يوم بدر كأنهم شنوف الذهب .

گناه من چيست که قريش تو را دوست ندارد . تو که در يک روز بدر ، هفتاد تن از مردان قريش را به قتل رساندي ، انتظار داري بر اين که قريش نسبت به تو محبت داشته باشند .

ابو نعيم اصفهاني ، معرفه الصحابه  

يا تعبير ديگري که حضرت امير (عليه السلام) در مورد مظلوميت خود دارند ، فرمودند :

از روزي که پيامبر (صلي الله عليه و آله) از دنيا رفتند ، مظلوميت با من عجين شده تا به امروز .

شرح نهج البلاغه ، ج 20 ، ص 283

يا نسبت به امام حسن مجتبي (عليه السلام) مي فرمايند :

وأيم الله يا بني ما زلت مبغيا على منذ هلك جدك ...

قسم به خدا ، فرزندم از روزي که جدت از دنيا رفته ، در حد من ظلم بي داد مي کند .

ابن قتيبه دينوري ، الامامه و السياسه ، ج اول ،ص 68

يک جمله زيبا و درد آوري است که ابن ابي الحديد نقل مي کند :

بينا علي عليه السلام يخطب إذ قام أعرابي ، فصاح : وا مظلمتاه ! فاستدناه علي عليه السلام ، فلما دنا قال له : إنما لك مظلمة واحدة ، وأنا قد ظلمت عدد المدر والوبر . قال : وفي رواية عباد بن يعقوب ، أنه دعاه فقال له : ويحك ! وأنا والله مظلوم أيضا ، هات فلندع على من ظلمنا.

اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) مشغول سخنراني بود ، عربي وارد شد . در مسجد فرياد کشيد که اي مردم در حق من ظلم شده ، به فريادم برسيد . اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) فرمودند : نزديک بيا . اي عرب ! در حق تو يک ظلم شده ، در صورتي که به من به تعداد انسان هاي روي زمين ، در حقم ظلم شده . اين مرد عرب ! به خدا قسم من هم مظلوم هستم . بيا نزديک ، نسبت به کساني که به ما ظلم کرده اند ، نفرين کنيم .

الغارات سقفي ، ج 2 ، ص768

شرح نهج البلاغه ، ج 4 ، ص 106

المدر والوبر يعني تمام مردم شهر نشين و چادر  نشين و روستا نشين . اگر در حق تو يک ظلم شده ، در حق من به اندازه تمام جمعيت کره زمين ، ظلم شده .

يا همين تعبيري که اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) در نهج البلاغه دارد :

فصبرت وفي العين قذى . وفي الحلق شجا

صبر كردم در حالي که خار در چشم و استخوان در گلو داشتم .

نهج البلاغه ، خطبه سوم.

امثال اين قضايا از اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) ، در نهج البلاغه و جاهاي ديگر بسيار فراوان آمده است .

مجري :

حضرت استاد ! اوج مظلوميت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) را در چه مي بينيد ؟

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

در رابطه با اين که اوج مظلوميت حضرت امير (عليه السلام) در چيست ، سخن زياد است . اما بنده در يک جمله بگويم : دوستان ، عزيزان ، شيعيان ، برادران اهل سنت ، آقايان وهابي ! مظلوميت علي بن ابيطالب (عليه السلام) اين نبود که 25 سال خانه نشين بود . مظلوميت علي بن ابيطالب (عليه السلام) اين نبود که در مقابل چشمانش همسرش را کتک زدند و محسنش را شهيد کردند و او را دست بسته به مسجد بردند . مظلوميت علي بن ابيطالب (عليه السلام) در اين نبود كه بعد از رسيدن به خلافت ، جنگ ها و فتنه ها عليه او بر پا کردند . مظلوميت علي بن ابيطالب (عليه السلام) اين نبود که مظلومانه در شب نوزده ماه مبارک رمضان ، محراب به خونش آغشته شد . مظلوميت علي بن ابيطالب (عليه السلام) اين نبود که در شب بيست و يک ماه مبارک رمضان غريبانه و مظلومانه ، چهار نفر جنازه مبارکش را دفن کردند .

مظلوميت علي بن ابيطالب (عليه السلام) اين است که مردم ، علي بن ابيطالب (عليه السلام) را نشناختند . مظلوميت علي بن ابيطالب (عليه السلام) اين است که الان بعد از 1400 سال ، هنوز مردم ما  علي بن ابيطالب (عليه السلام) را نمي شناسند . تأسف مي خوريم که بگوييم بهترين کتابي که در باره علي بن ابيطالب (عليه السلام) نوشته شده ، جورج جوداق مسيحي نوشته .

مخالفين ، معاندين ، مسيحي ها و يهودي ها  و لائيک ها ، چنان با عظمت در باره  علي بن ابيطالب (عليه السلام) ياد مي  کنند که انسان مبهوت مي ماند . در اين ماهواره ها داد مي زنند که علي بن ابيطالب (عليه السلام) چنين است و چنان است . اگر علي بن ابيطالب (عليه السلام) خليفه پيامبر بود ،  چرا پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله ) چنين و چنان نگفت .

بنده مي خواهم امشب فهرستي را بگويم که پيامبر (صلي الله عليه و آله) با چه زبان ، با چه فرهنگ و با چه ادبياتي با مردم سخن بگويند که آن ها بفهمند و متوجه شوند که قضيه چيست ؟ اميدوارم که آقا امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف ) و آقا اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) در کلام ما اثر بگذارند و عنايت ويژه داشته باشند و من مغز و عقلم را به خداي عالم مي سپارم و سخن مي گويم .

پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) در جنگ تبوک حديث منزلت را بيان کردند. اين تعبير را در باره چه کسي دارد :

4154 حدثنا مُسَدَّدٌ حدثنا يحيى عن شُعْبَةَ عن الْحَكَمِ عن مُصْعَبِ بن سَعْدٍ عن أبيه أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم خَرَجَ إلى تَبُوكَ وَاسْتَخْلَفَ عَلِيًّا فقال أَتُخَلِّفُنِي في الصِّبْيَانِ وَالنِّسَاءِ قال ألا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَى إلا أَنَّهُ ليس نَبِيٌّ بَعْدِي

 جايگاه تو نسبت به من مثل جايگاه هارون به موسي است جز اين که پيامبري بعد از من نيست . (يعني علي بن ابيطالب (عليه السلام) مي ماند و بعد از من همان خلافت ثابت که قرآن براي هارون بيان کرده بود ، دارد . )

صحيح بخاري ، ج 5 ، ح 4416

يا تعبيري که در همان قضيه جنگ تبوک فرمودند :

لاينبغي ان اذهب وأنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي

من مي روم ؛ اما تو خليفه بعد از من بر تمام مؤمنين هستي .

در باره صحت آن ، آقاي الباني روايت را صحيح مي داند .

سنه ابن ابي عاصم ، ص 551

حاکم نيشابوري و ذهبي مي گويند :

روايت صحيح است .

حاکم نيشابوري ، مستدرک ، ج 3  ، ص 133

حديث ولايت است که حضرت مي فرمايد :

وهو ولي کل مؤمن من بعدي

آقاي حاکم نيشابوري و ذهب مي گويند :

روايت ، صحيح است .

حاکم نيشابوري ، مستدرک ، ج 3 ،ص 110

يا تعبير ديگري که در قضيه حديث دار آمده :

إن هذا أخي ووصي وخليفتي فيكم

برادر من ، وصي و جانشين من بر شما است بعد از من .

تاريخ طبري ، ج 2 ، ص 62

ابن اثير ، الکامل ، ج 2 ، ص 448

بزرگان اهل سنت اين روايت را تصحيح کرده اند .

متقي هندي ، کنزالعمال ، ج 13 ،ص  128

حاکم نيشابوري ، مستدرک ، ج 3 ، ص 132

حديث امامت است که حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) مي فرمايند :

انت امام کل مؤمن ومؤمنة

علي جان ! تو امام همه مردان و زنان مؤمن بعد از من هستي .

خوارزمي ، مناقب ، ص 61

يا تعبير اين که : تو امام المتقين هستي .

ابن اثير ، اسد الغابه ، ج 3 ، ص 173

علي اميرالمؤمنين

ابو نعيم اصفهاني ، حليه الاولياء ، ج 1 ،ص 63

يا در رابطه با حديث غدير مي فرمايند :

الستم تشهدون عني اولي بكل مؤمن ومؤمنة قالوا بلي وقال من كنت وليه فعلي وليه

آيا شهادت نمي دهيد که من بر هر مرد و زن مؤمني اولي هستم . هم گفتند : بله ،  فرمودند : هر کس من ولي امر او هستم ، علي هم ولي امر او است .

احمد بن حنبل ، فضائل الصحابه ، ج 15

يا اين که خود عمر بن خطاب بعد از آن به اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) تبريک گفتند :

فقال عمر بن الخطاب : يا ابن أَبي طالب ، أَصبحت اليومَ وَلِيّ كل مؤمن .

يا علي ! تو امروز ولي تمام مؤمنين هستي .

ابن کثير ، البدايه و النهايه ، ج 7 ، ص 350

اگر بنا بر محبت است ، اين واژه عمر بن خطاب به چه معنا است ؟

مي گويند :  علي بن ابيطالب (عليه السلام) استدلال نکرد . در کتاب هاي معتبر خودتان ، آقاي ابن کثير دمشقي در البدايه و النهايه ، جلد 5 ، صفحه 230 مي گويد :

فقام الناس كثير

علي بن ابيطالب (عليه السلام) مردم را قسم داد و فرمود : اي مردم ! پيامبر (صلي الله عليه و آله) در روز عيد غدير اين .... را گفت يا خير ؟ عده زيادي از مردم بلند شدند و گفتند : بله ، پيامبر (صلي الله عليه و آله) اين تعبير را به کار برد .

ابن کثير ، البدايه والنهايه ، ج 5 ، ص 230

ابن اثير ، اسد الغابه ، ج 4 ، ص 200

احمد بن حنبل ، مسند ، ج 4 ، ص 370

تعابير ديگري که پيامبر (صلي الله عليه و آله) در مورد حديث غدير به کار برده :

هذا ولي من انأ مولاه

علي بن ابيطالب (عليه السلام ) ولي هر کسي است که من مولاي او هستم .

الباني مي گويد : روايت ، صحيح است .

صحيح ابن ماجه ، ج اول ، ص 43

من کنت وليه فانّ عليا وليه

هر کس من ولي او هستم ، علي بن ابيطالب (عليه السلام) هم ، ولي او است .

مسند بزار ، ج 4 ، ص 41

هيثمي مي گويد : روايت ، صحيح است .

هيثمي ، مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 107

من كنت وليه فهذا وليه

هر کس من ولي او هستم ، علي بن ابيطالب (عليه السلام) هم ولي او است .

حاکم نيشابوري و ذهبي مي گويد : روايت ، صحيح است .

حاکم نيشابوري ، مستدرک ، ج 3 ، ص 118

ابن كثير ، البدايه و النهايه ، ج 5 ، ص 209

من كنت اولي به من نفسه فعلي وليه

هر کس من اولي به نفس او هستم ، علي بن ابيطالب (عليه السلام) ولي امر او است .

طبراني ، معجم کبير ، ج 5 ، ص 160

پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) ديگر چه عبارتي به کار ببرد که مردم عذري نداشته باشند . در حالي که اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) اين موقعيت را دارند ، انصاف است که اين گونه بر خورد کنيد .

بلاذري نقل مي کند :

قال بعث أبو بكر عمر بن الخطاب إلى عليّ حين قعد عن بيعته وقال : ائتني به بأعنف العنف

ابوبکر به عمر دستور داد برويد و علي بن ابيطالب (عليه السلام) را با بدتري و فجيع ترين وضع براي بيعت بياوريد .

بلاذري ، انساب الاشراف ، ج اول ، ص 580

آيا با آن سخنان پيامبر (صلي الله عليه و آله) اين انصاف است ؟  

ثم أخرجهم بتلابيبهم يساقون سوقا عنيفا حتى بايعوا أبا بكر

علي بن ابيطالب (عليه السلام) را از خانه بيرون کشاندند و عباي ايشان را بر گردنش پيچاندند و او را کشان کشان براي بيعت با ابوبکر مي برند .

جوهري ، السقيفه و فدک ، ص 73

واجتمع الناس ينظرون ، وامتلأت شوارع المدينة بالرجال

وقتي علي بن ابيطالب (عليه السلام) را کشان کشان به طرف مسجد مي بردند ، کوچه مدينه از مردم موج مي زد .

جوهري ، السقيفه وفدک ، ص 70

اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) در پاسخ به معاويه که گفت : آيا تو فراموش کردي آن روزي را که مثل شتر افسار زده ، تو را کشان کشان براي بيعت با ابوبکر آوردند . حضرت در پاسخ به او فرمودند :

وقلت إني كنت أقاد كما يقاد الجمل المخشوش حتى أبايع ولعمر الله لقد أردت أن تذم فمدحت ، وأن تفضح فافتضحت . وما على المسلم من غضاضة في أن يكون مظلوما

تو گفتي من همانند شتر افسار کشيده و سر کش براي بيعت بردند . خواستي مرا مذمت کني ، ولي من را مدح کني . خواستي مرا مفتضح کني ، اما خودت مفتضح شدي . مظلوميت براي يک مرد عيب نيست و اين که کسي ظالم است و مرا ظالمانه کشان کشان براي بيعت بردند ، اين ها همه عيب است .

ابن قتيبه دينوري مي گويد :

قي عمر ومعه قوم ، فأخرجوا عليا ، فمضوا به إلى أبي بكر ، فقالوا له : بايع ، فقال : إن أنا لم أفعل فمه ؟ قالوا : إذا والله الذي لا إله إلا هو نضرت عنقك

وقتي علي بن ابيطالب (عليه السلام) را کشان کشان به مسجد آوردند . به ايشان گفتند بايد با ابوبکر بيعت کني . حضرت فرمود : اگر بيعت نکنم چه مي شود ؟  عمر گفت : قسم به خداي لاشريک له ، اگر بيعت نکني ، گردنت را مي زنيم .

ابن قتيبه دينوري ، الامامه والسياسه ، ص 12

آيا اين انصاف است ؟ آيا پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) چنين بيعت به زور و عنف گرفته بود ؟ اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام ) فرمودند :

، قال : إذا تقتلون عبد الله وأخا رسوله ، قال عمر : أما عبد الله فنعم ، وأما أخو رسوله فلا  ، وأبو بكر ساكت لا يتكلم ، فقال له عمر : إلا تأمر فيه بأمرك ، فقال : لا أكرهه على شئ ما كانت فاطمة إلى جنبه ، فلحق علي بقبر رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - يصبح ويبكي ، وينادي ( يا ابن أم إن القوم استضعفوني وكادوا يقتلونني )

اگر مرا بکشيد ، يک بنده خدا و برادر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را کشته ايد . عمر گفت : اين که يک بنده خدايي را به خاطر بيعت کشتيم ، حرفي نيست ؛ اما اين که تو برادر پيامبري نه ! ابوبکر هم ساکت است و هيچ نمي گويد . عمر به ابوبکر اعتراض کرد ، دستور نمي دهي که گردن  علي بن ابيطالب (عليه السلام) را بزني ؟ علي را ما مجبور نمي کنيم تا زماني که حمايت کننده اي مانند فاطمه زهرا (سلام الله عليها ) داشته باشد .

يعني اگر مي خواهيد علي بن ابيطالب (عليه السلام) را از بين ببريد ، اول فاطمه زهرا (سلام الله عليها ) را برداريد . اميرالمؤمنيني که فاتح خيبر و بدر و حنين است و مردم جز شجاعت و مردانگي از علي بن ابيطالب (عليه السلام) نديدند . از علي بن ابيطالب (عليه السلام) تا به حال گريه و ناله نديده اند . يک دفعه ديدند :

علي بن ابيطالب (عليه السلام) به طرف قبر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) رفت و ضجه و فرياد مي زد و مي گفت : اي پيامبر ! بعد از تو اين ها تصميم گرفتند که مرا تضعيف کنند و امروز مي خواهند مرا بکشند .

ابن قتيبه دينوري ، الامامه و السياسه ، باب کيف کانت بيعة علي.

بعد از اين هم کاري نکردند و حدود هفتاد سال روي منبر ها ، ناسزاگويي به اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) را رسم کردند . مگر علي بن ابيطالب (عليه السلام) خليفه چهارم ، داماد پيامبر (صلي الله عليه و آله) ، اول من اسلم ، فاتح تمام جنگ ها ، نبود از اين ها گذشته ، مگر علي بن ابيطالب (عليه السلام) مسلمان نبود ؟ آيا فحش دادن به يک مسلمان روي منبر ها بيشتر از هفتاد سال ا من الانصاف يابن الطلقاء ؟ آيا مظلوميت نيست که علي بن ابيطالب (عليه السلام) با آن سوابق و افتخارات با معاويه بن ابوسفيان که به تعبير آن حضرت :

والَّذى فلق الحبّة وبرىء النّسمة ما اسلموا ولكن استسلموه اسرّوا الكفر فلمّا وجدوا عليه أعوانا  

 يک لحظه هم به خدا ايمان نياورده و اسلام را نپذيرفته ، همان کفر قبل از اسلام را پرده اسلام بر آن کشيده .

آيا اين اوج مظلوميت علي بن ابيطالب (عليه السلام) نيست که امروز سريال براي پاک کردن جنايات و کثافت کاري هاي معاويه و يزيد بن معاويه ، بسازند و اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) را به عنوان مدافع خلفاء و معاويه قرار دهند ؟

مجري :

واقعا احاديث تکان دهنده اي بود که هر بيننده اي بشنود ، بايد قلبش تکان بخورد که اين همه احاديث درباره اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) داريم و اين گونه مظلوميت که مي فرمايند : ان هاهنا جنبا جنبا ، واقعا انسان غصه مي خورد .

سؤال ديگري که از خدمت شما داشتم اين است که آيا پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) از شهادت حضرت امير (عليه السلام) خبري دادند يا خير ؟

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

بنده به اين سؤال ، پاسخ مختصري مي دهم . در روايات متعدد داريم که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله ) از شهادت آقا اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) خبر داد . خود حضرت امير (عليه السلام) هم دارد که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) يک روز به من فرمودند :

إِن الشهادة من وراءك ، فكيف صبرك إِذا خضبت هذه من هذه بدم وأَهوى بيده إِلى لحيته ورأْسه ، فقال ، علي : يا رسول الله ، إِما أَن تثبت لي ما أَثبت ، فليس ذلك من مواطن الصبر ، ولكن من مواطن البشرى والكرمة .

شهادت به دنبال تو است . چگونه است که از خون فرقت آغشته به خون بشود . اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) فرمودند : يا رسول الله ! جز صبر چيز  ديگري از من نمي بينيد .

ابن اثير ، اسد الغابه ، ج 4 ، ص 110  

يا در روايتي که عايشه نقل مي کند :

عن عائشة قالت رأيت النبي صلى الله عليه وسلم التزم عليا وقبله ويقول بأبي الوحيد الشهيد بأبي الوحيد الشهيد .

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را ديدم که علي بن ابيطالب (عليه السلام) را در آغوش گرفته و گريه مي کند و مي فرمايد : پدرم فداي علي بن ابيطالب (عليه السلام ) تنها و غريب كه مظلومانه به شهادت مي رسد .

مسند ابي يعلي ، ج 4 ، ص 318

و ده ها روايت از اين قبيل که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) از شهادت حضرت امير (عليه السلام) خبر دادند .

مجري :

حضرت استاد ! خود حضرت امير (عليه السلام) خبر از شهادت خودشان داده اند يا نداده اند ؟

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

 حضرت امير (عليه السلام) در روايات مختلف خبر شهادت خود را داده اند . در کتاب مسند احمد ، جلد اول ، صفحه 197 مي گويد :

فقال له اتَّقِ اللَّهَ يا علي فَإِنَّكَ مَيِّتٌ فقال علي رضي الله عنه بَلْ مَقْتُولٌ ضَرْبَةٌ على هذا تَخْضِبُ هذه يَعْنِى لِحْيَتَهُ من رَأْسِهِ عَهْدٌ مَعْهُودٌ وَقَضَاءٌ مقضي وقد خَابَ مَنِ افْتَرَى وَعَاتَبَهُ في لِبَاسِهِ فقال ما لَكُمْ وَلِلِّبَاسِ هو أَبَعْدُ مِنَ الْكِبْرِ وَأَجْدَرُ أَنْ يَقْتَدِىَ بي الْمُسْلِمُ

يکي از صحابه به حضرت امير (عليه السلام) گفت : يا علي اگر به فلان جا برويد ، کشته مي شويد . حضرت فرمودند : من کشته نمي شوم ؛ چون پيامبر (صلي الله عليه و آله) به من خبر داد بر اين که روزي خواهد رسيد . آن روز هنوز نرسيده که محاسنم از خون سرم خضاب شود .

مسند احمد ، ج اول  ص 197

احمد بن حنبل ، فضائل الصحابه ، ج اول ، ص 553

روايات متعدد ديگري از جمله البدايه و النهايه ابن کثير دمشقي ، جلد 7 ، صفحه 324 که فرمودند :

 قال علي والذي فلق الحبة وبرأ النسمة لتخضبن هذه من هذه للحيته من رأسه ...

به خدايي که دانه را شکافت و بشر را آفريد ، يک روزي خواهد رسيد که محاسنم از خون سرم خضاب خواهد شد .

ابن کثير ، البدايه و النهايه ، ج 7 ، ص 324

مجري :

حضرت استاد ! در منابع اهل سنت سخني از قاتل اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) آمده يا خير ؟

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

از قاتل اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) در کتاب هاي اهل سنت دو نوع سخن آمده است . ابن حزم اندلسي مي گويد :  

أن عبد الرحمن ابن ملجم لم يقتل عليا رضي الله عنه الا متأولا مجتهدا مقدرا انه على صواب ، وفى ذلك .

اگر عبد الرحمن ، علي بن ابيطالب (عليه السلام) را کشت ، نظرش اين بوده و اجتهاد کرده و ثوابي هم برده .

ابن حزم ، المحلي ، ج 10 ،ص  484

هم چنين ابن تيميه در منهاج السنه هم در جلد اول ، صفحه 153 و هم در جلد 5 ،صفحه 47 مفصل دارد :

قتله واحد منهم وهو عبدالرحمن بن ملجم المرادي مع كونه كان من أعبد الناس وأهل العلم

اگر عبد الرحمن بن ملجم مرادي ، علي بن ابيطالب (عليه السلام) را کشت ، او از عابدترين مردم و از اهل علم بوده .

ابن تيميه ، منهاج السنه ، ج اول ، ص 153

ابن تيميه ، منهاج السنه ، ج 5 ، ص 47

اين هم قضاوت ابن حزم اندلسي و ابن تيميه ، امام وهابي ها بود . اما اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) نسبت به قاتلش مي گويد :

أخبرني الصادق المصدوق صلى الله عليه وسلم انى لا أموت حتى اضرب على هذه وأشار إلى مقدم رأسه الأيسر فتخضب هذه منها بدم وأخذ بلحيته وقال يقتلك أشقى هذه الأمة

پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) به من خبر داده که از دنيا نخواهم رفت ، جز روزي که از فرق سرم خون جاري شود و محاسنم خضاب شود . يا علي ! شقي ترين افراد اين امت تو را خواهند کشت .

مسند ابي يعلي ، ج 1 ، ص 431

طبراني ، معجم کبير ، ج ۸ ، ص ۳۸

متقي هندي ، کنز العمال ، ج ۱۳ ، ص ۱۹۲

پيامبر (صلي الله عليه و آله) به قاتل علي بن ابيطالب (عليه السلام) مي گويد : شقي ترين اين امت ؛ اما ابن تيميه مي گويد : من  اعبد الناس و اهل العلم ، ابن حزم هم مي گويد : کان مجتهدا متأولا متعهدا علي انه علي صواب .

 مصادر ديگر با سند هاي صحيح در اين زمينه موجود است . مجمع الزوائد هيثمي ، در جلد اول ، صفحه ۱۳۶ صراحت دارد که اين روايت کاملا صحيح است و از نظر سند هيچ مشکلي ندارد .

مجري :

حضرت استاد ! آخرين سخني که حضرت امير (صلي الله عليه و آله) در هنگام ضربت خوردن بيان کردند ، فزت ورب الکعبه بود . اين هم نشان از ايمان و عمق توحيد حضرت امير (عليه السلام) است که منتظر چه قضيه اي هستند كه اين پيام عجيب و ماندگاري در تاريخ گفتند .

بنده مي خواستم مقايسه اي داشته باشيم . اين کلام مولاي ما بود که در آخرين لحظات عمر شريفشان بيان کردند . خلفاي ديگر در آخرين لحظات عمر خود چه گفته اند ؟

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

همان طور که حضرت عالي اشاره کرديد ، وقتي شمشير عبد الرحمن بن ملجم ، بر فرق مبارکشان خورد ، به قدري از لقاي پروردگار خوشحال بود ، گفت :

فزت ورب الکعبه ، قسم به خداي کعبه من رستگار شدم و به آرزويم رسيدم .

اما آقايان اهل سنت در کتاب هاي معتبرشان مي گويند :

 وثلاث تركتهن وددت أنى فعلتهن وثلاث وددت أنى سألت عنهن رسول الله صلى الله عليه وسلم فأما الثلاث اللاتي وددت أنى تركتهن فوددت أنى لم أكشف بيت فاطمة عن شئ وإن كانوا قد غلقوه على الحرب

وقتي ابوبکر مي خواست از دنيا برود ، مردم به عيادتش مي آمدند و مي گويد : من چند کار انجام دادم که از انجام آن پشيمانم و تأسف مي خورم که اي کاش انجام نداده بودم . اي کاش من دستور حمله به خانه حضرت زهرا (سلام الله عليها ) را نداده بودم . اگر چه خانه حضرت زهرا (سلام الله عليها ) به عنوان سنگر جنگي بسته شده بود .

ذهبي ، تاريخ الاسلام ، ج اول ، ص 388

تاريخ طبري ، ج 2  ، ص 619

از خليفه دوم ، آقايان از جمله سنن کبراي بيهقي ، جلد 10 ،صفحه 97 نقل کرده :

قال سمعت بن عباس رضي الله عنه يقول لما طعن عمر بن الخطاب رضي الله عنه دخلت عليه فقلت أبشر يا أمير المؤمنين فإن الله تعالى قد مصر بك الأمصار ودفع بك النفاق وأفشى بك الرزق فقال عمر أفي الإمارة تثني علي يا بن عباس قال نعم يا أمير المؤمنين وفي غيرها قال فوالذي نفسي بيده لوددت أني خرجت منها كما دخلت فيها لا أجر ولا وزر

وقتي مردم به هنگام مردن خليفه دوم به عيادت او رفته بودند ، گفتند : خوشا به سعادتت که شما کارهاي خوبي انجام داده بودي . خليفه دوم گفت : ابن عباس ! من در طول عمرم به قدري کارهايي انجام داده ام که اگر کار خوب کردم با کار هاي بدم يکسان شود ، پاداشي از خداوند نمي خواهم .

بيهقي ، سنن کبري ، ج 10 ،ص  97            

ابن عساکر ، تاريخ مدينه دمشق ، ج 4 ، ص 424

ابن شبه نميري ، تاريخ مدينه منوره ، ج 3 ، ص 913

 اين آرزوي خليفه دوم است که مي گويد : روزي که من خلافت را به دست گرفتم ، هر کار خوبي که کردم ، در برابر کار هاي بدم جبران کند . من از خداوند چيزي نمي خواهم ؛ اما مرا روز قيامت گرفتار آتش جهنم نکند .

علاوه بر اين آقايان مطالبي را نقل کرده اند . اگر من اين تعبير را به کار مي برم، از برادران و خواهران عزيز اهل سنت عذر مي خواهم . اين قضيه در کتاب ها معتبر شما آمده است .

 30 قَالَ أَبُو بَكْرٍ الصديقُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَنَظَرَ إِلاى عُصْفُورٍ : ( طُوبَى لَكَ يَا عُصْفُورُ تَأْكُلُ مِنَ الثمَارِ ، وَتَطِيرُ فِي الأَشْجَارِ ، لاَ حِسَابَ عَلَيْكَ وَلاَ عَذَابَ ، وَاللَّهِ لَوَدَدْتُ أَني كَبْشٌ يُسَمنُنِي أَهْلِي ، فَإِذا كُنْتُ أَعْظَمَ مَا كُنْتُ وَأَسْمَنَهُ يَذْبَحُونِي فَيَجْعَلُونِي بَعْضِي شِوَاءً وَبَعْضِي قَدِيدَاً ، ثُمَّ أَكَلُونِي ثُمَّ أَلْقُونِي عَذِرَةً فِي الْحَش ، وَأَني لَمْ أَكُنْ خُلِقْتُ بَشَرَاً ) ( ابن زنجويه في الْوجل )

ابوبکر در آخرين لحظات عمرش به گنجشکي نگاه کرد که روي درخت بود . گفت : اي گنجشک خوشا به حالت از ميوه ها مي خوري و روي درخت ها پرواز مي کني ، حساب و کتاب و عذابي هم نيست . اي کاش من گوسفندي بودم و فاميلم مرا چاق و سپس ذبح مي کردند . بخشي از گوشتم را آبگوشت و بخش ديگر را کباب مي کردند . سپس مرا مي خوردند و مرا به صورت مدفوع در توالتي پرت مي کردند .

سيوطي ، جامع الاحاديث ، ج 13 ، ص 51

متقي هندي ، کنز العمال ، ج 12 ، ص 238 و 277

ابو نعيم اصفهاني . حليه الاولياء ، ج 1 ، ص 52

اين آرزوي خليفه اول است كه در کتاب هاي اهل سنت نقل کرده است . اين را با عبارتي از حضرت امير (عليه السلام) مقايسه کنيد که در آخرين لحظات زندگيشان بيان کردند . بعد قضاوت کنيد که انصاف است که به اين شکل بخواهد طلا را بگذارد و سراغ چيزي برود که با طلا قابل مقايسه نيست .

مجري :

حضرت استاد ! شما به آخرين کلام حضرت امير (عليه السلام) اشاره کرديد . لطف کنيد آخرين سخني را که در بستر شهادت فرمودند ، چه بود ؟

آيت الله دکتر حسيني قزويني :

در رابطه با آخرين جمله اي که اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) در بستر شهادت فرمودند ، ابن اثير جزري ، در اسد الغابه ، جلد 4 ، صفحه 114 ، حديث 3789 مي گويد :

. قال : إِني مفارقكم . فبكت أَم كلثوم من وراء الحجاب ، فقال لها : اسكتي ، فلو ترين ماذا أَرى لما بكيت . قال فقلت : يا أَمير المؤمنين ، ما ترى ؟ قال : هذه الملائكة وفود ، والنبييون ، وهذا محمد يقول : يا علي ، أَبْشِر ، فما تصير إِليه خَيرٌ مما أَنت فيه .

        خدمت حضرت امير (عليه السلام) رفتم . حضرت رو به فرزندانش کرد كه زينبين در پشت پرده بودند و امام حسن و امام حسين و حضرت عباس و ديگر فرزندانشان حضور داشتند . حضرت فرمود : فرزندان من ! وقت خداحافظي و فراغ است . ديديم صداي ضجه و گريه ام کلثوم از پشت پرده بلند شد . حضرت فرمود : دخترم آرام باش . دخترم اگر آن چه را که من مي بينم ، مي ديدي ، گريه نمي کردي .

گفتم : يا اميرالمؤمنين چه مي بيني ؟ فرمودند : مي بينم ملائکه را که صف به صف به استقبالم آمده اند . پيامبران صف به صف به استقبال من آمده اند . پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) جلوتر از پيامبران ايستاده اند و مي فرمايند : يا علي ! بشارت باد . هر چه سريعتر بيا . ما منتظر قدوم تو هستيم .

ابن اثير جزري ، اسد الغابه ، ج 4 ، ص 114 ، ح 3789

روايتي را آقاي زمخشري نقل مي کند که خيلي جانسوز  است . مي گويد :

قال : أسماء بنت عميس أنا لعند علي بن أبي طالب عليه السلام بعد ما ضربه ابن ملجم لعنه الله إذا شهق شهقة ثم أغمي عليه ثم أفاق فقال : مرحبا الحمد لله الذي صدقنا وعده وأورثنا الجنة فقيل له : ما ترى ؟ قال هذا رسول الله صلى الله عليه وسلم وأخي جعفر وعمي حمزة وأبواب السماء مفتحة والملائكة ينزلون يسلمون علي ويبشرون هذه فاطمة قد أطاف بها وصايفها من الحور وهذه منازلي في الجنة لمثل هذا فليعمل العاملون

وقتي ابن ملجم مرادي ضربه زد . اسماء بنت عميس نقل مي کند که شب بيست و يک ماه رمضان بود . ديديم که حضرت امير (عليه السلام) فريادي كشيد و ناله اي زد و از هوش رفت . وقتي به هوش آمد ، فرمود : خدا رو شکر که به وعده اش عمل کرد و ما را وارث بهشت کرد . گفتند : يا علي ! چه مي بينيد ؟ فرمودند : اين برادرم رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) است . اين برادر ديگرم جعفر بن ابيطالب است . اين عمويم حمزه است که به اين جا آمده اند . مي بينم که در هاي آسمان گشوده شده و منتظر ورود من است. ملائکه دسته دسته مي آيند و به من سلام مي دهند و به من بشارت مي دهند .

اسماء بنت عميس جمله ديگري از اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) نقل مي کنند :

اين فاطمه زهرا (سلام الله عليها ) است که در کنار ملائکه به استقبال من آمده است . 

شايد علي بن ابيطالب (عليه السلام) در طول 30 سالي كه بعد از حضرت زهرا (سلام الله عليها ) زنده بودند ، ابن عباس مي گويد : در جنگ صفين حنا گذاشته بودم ، به ايشان گفتم : علي جان ! محاسنت سفيد شده . ما حنا تهيه کرديم ، از اين حنا شما هم استفاده کنيد . حضرت فرمودند : ابن عباس ! آيا خبر نداري که من هنوز عزادار فاطمه زهرا (سلام الله عليه ) هستم . هنوز مصيبت ايشان از دل ما بيرون نرفته . اما وقتي در چنين شبي حضرت امير (عليه السلام) مي خواهند از اين دنيا پيش خدا عالم برود ، مشاهده مي کند که فاطمه زهرا ﴿سلام الله عليها ﴾ به استقبالش آمده :

علي دست خدا امشب به جنت مي نهد پا را

پيمبر آورد از بهر استقبال زهرا را

ملاقات علي و قاطمه باشد تماشايي

ز مظلومي کند ، مظلومه اي امشب پذيرايي

نشان بر هم دهند از چشم احمد دور ، سر بسته

       علي فرقش شکسته فاطمه پهلوي بشکسته

خدايا تورا قسم مي دهيم به پهلوي بشکسته زهرا ، به فرق بشکافته  علي ، هر چه سريعتر فرج مولاي ما حجت ابن الحسن را نزديک نموده  و ما را از ياران ويژه آن حضرت قرار بده .

خدايا امشب که شب قدر است ، به آبروي علي و زهرا (عليهم السلام ) گناهان ما را ببخش و بيامرز .

خدايا اگر به خاطر گناهانمان قرار است که از افراد شقي باشيم ، به آبروي زهرا و علي (عليهم السلام) ، ما را جزء سعداء قرار بده .

مجري :

از شما استاد عزيز و شما بيننده گرامي که در اين شب قدر همراه ما بوديد ، تشکر مي کنيم .

اللهم عجل لوليک الفرج

 




اسم الکتاب : سخنرانی المؤلف : سخنرانی    الجزء : 1  صفحة : 620
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست