responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سخنرانی المؤلف : سخنرانی    الجزء : 1  صفحة : 563

پاسخ به شبهات توسل

کد مطلب: ٥٨٣١ تاریخ انتشار: ٣٠ مهر ١٣٨٥ تعداد بازدید: 5314 سخنراني ها » شبکه سلام پاسخ به شبهات توسل
پاسخ به شبهات 85/07/30

بسم الله الرحمن الرحيم 

تاریخ : 85/07/30 

آقاي هدايتي

شما بار ديگر آدرس دقيق را بفرمائيد. چون ايشان گفتند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مرده هستند و قرآن مي فرمايد:

إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ

سوره زمر/آيه30

و همچنين درباره اينكه ائمه (عليهم السلام) مرده هستند، آدرس را فرموديد. ما اينها را به هيچ وجه مرده نمي دانيم و قرآن مي فرمايد:

وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

سوره آل عمران/آيه169

مي گويند كساني كه يا علي و يا حسين مي گويند، مشرك و كافر هستند. شما سند ارائه داديد كه اگر قرار باشد گوينده چنين سخني را كافر بدانيم، اول مشرك و اول كافر، ابوبكر بن أبي قحافه است. لطف كنيد يك بار ديگر اين سند را از كتب اهل سنت ذكر كنيد كه كنار جنازه بي روح پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گفت:

يا محمد

اگر چنين است، پس ابوبكر، مشرك و كافر است. شما سند اين روايت را ذكر بفرمائيد.

 

 

استاد حسيني قزويني

كتاب صحيح بخاري، جلد 2، صفحه 70، كتاب الجنائز، باب الدخول علي الميت بعد الموت آورده است. چطور جناب آقاي ملازاده توسل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را كه مرده است، خلاف شرع و شرك مي داند؟ روايتي است كه بيهقي در دلائل النبوة - كه ابن تيميه مي گويد از صحيح ترين كتاب ها، كتاب دلائل النبوة بيهقي است - جلد7، صفحه 47 اين قضايا را نقل مي كند و مي گويد:

أصاب الناس قحط في زمان عمر بن الخطاب، فجاء رجل إلي قبر النبي، فقال: يا رسول الله! استسق الله لأمتك، فإنهم قد هلكوا، فأتاه رسول الله في المنام، فقال: إئت عمر فأقرئه السلام و أخبره أنكم مسقون.

در زمان خلافت عمر بن خطاب قحطي آمد و يكي از صحابه - به نام بلال بن حارث - كنار قبر پيامبر آمد و گفت: يا رسول الله! مردم از بي آبي و قحطي، هلاك شدند. براي مردم طلب رحمت كن. پيامبر به خواب او آمد و گفت برو نزد عمر و از قول من به او سلام برسان و بگو خداوند باران رحمت را بر شما نازل مي كند.

فتح الباري لإبن حجر، ج2، ص412 - البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص105 - المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج7، ص482 - الاستيعاب لإبن عبد البر، ج3، ص1149 - كنز العمال للمتقي الهندي، ج8، ص431 - تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج44، ص345 - الإصابة لإبن حجر، ج6، ص216 - تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص273

وقتي اين روايت را - كه مهم ترين و اساسي ترين رواياتي است كه اينها نمي توانند دفاع كنند - براي آل شيخ، مفتي اعظم عربستان سعودي - كه 3 سال پيش با ايشان در طائف ديدار داشتم - نقل كردم و ايشان گفت اين روايت ضعيف است. گفتم: از شما خيلي بعيد است. آقاي ابن حجر عسقلاني - از استوانه هاي علمي و رجالي شما در كتاب فتح الباري مي گويد روايت صحيح است و جناب ابن كثير دمشقي هم در كتاب البداية و النهاية مي گويد اين روايت صحيح است. تمام علماء اهل سنت اين روايت را در فضائل جناب عمر بن خطاب آورده اند. عمر هم نگفت كه آقاي بلال، تو مشرك شدي و چرا رفتي كنار قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) و يا رسول الله گفتي. من دوست داشتم آقاي ملازاده اگر دليلي براي اين روايت دارند، به ما بگويند. هم چنين در مورد روايتي كه ابن كثير و ابن حجر مي گويند صحيح است و صراحت دارند بر مشروعيت توسل و احدي از صحابه، حتي عمر بن خطاب كه در آنجا بودند و اعتراض نكردند، اعتراضي دارد، به ما بگويد. مضافا كه من توجه آقاي ملازاده و ديگران را جلب مي كنم كه روايات متعددي از اهل سنت با سند صحيح داريم كه خداوند بدن هاي پيامبران (عليهم السلام) را بر زمين حرام كرده و زمين، حق از بين بردن بدن انبياء (عليهم السلام) را ندارد و زنده هستند. حتي سبكي و سمهودي ادعاي اجماع مي كنند كه تمام انبياء (عليهم السلام) زنده اند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم اشرف انبياء (عليهم السلام) است و حيات او در اعلي درجه است. من نمي دانم كه اين آقايان روي چه اساسي اين حرف ها را مي زنند. تمام فقهاي اهل سنت هر روز در نمازشان مي گويند:

السلام عليك ايها النبي و رحمة الله و بركاته

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يا مي شنود و يا نمي شنود. اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) سلام ما را نمي شنود، - نستجير بالله - اين حماقت است. پيامبري كه سلام ما را نمي شنود، سلام به خطاب معنا ندارد و اگر مي شنود، پيامبري كه سلام بنده را مي شنود، قطعا توسل بنده را هم مي شنود. همان طور كه واجب است جواب دادن به سلام ما، توسلات ما را هم جواب مي دهند. آقايان اهل سنت در اين مورد چه توجيه و جوابي دارند؟ ما از عزيزان تقاضا داريم كه مقداري فكر و عقل شان را به كار بياندازند. من در ماه رمضان سال 1383 با يكي از اساتيد دانشگاه أم القراي مكه بحث مي كردم و ايشان هم حرف هاي ملازاده را مي زد و مي گفت: خداوند در قرآن فرمود:

ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ

سوره غافر/آيه60

گفتم: اين آيه را چه مي كنيد؟:

وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا

سوره نساء/آيه64

گفت: اين مربوط به زمان حيات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است.

گفتم: در تمام زيارت نامه ها، علماء اهل سنت اين را آورده اند. در سلام نماز تمام مذاهب اسلامي آمده است:

السلام عليك أيها النبي و رحمة الله و بركاته

گفت: روايتي از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داريم كه فرموده است:

هر كس كه به من سلام بدهد، خداوند روح مرا از ملأ أعلي به جسم من برمي گرداند تا جواب مردم را بدهد و برگردد به بالا.

گفتم: آقاي دكتر! اگر اين جمله را يك عوام بگويد، اشكالي ندارد. اما شما كه اين جمله را مي گويي، آيا مي داني كه اين جسارت به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و بالاتري زجر بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است! با حدود 5/1 ميليارد مسلمان در جهان، در هر زماني از شبانه روز، هزاران نفر از مسلمانان بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) سلام مي دهند. يعني در هر آن، هزاران مرتبه روح پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به زمين مي آيد و بالا مي رود. اين بالاترين زجر بر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است.

گفت: ما يك روايت ديگري داريم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده است:

ملائكه اي هستند در روي زمين كه اين سلام ها را از روي زمين جمع مي كنند به من مي رسانند و جواب سلام ها را از من مي گيرند و به مردم منتقل مي كنند.

گفتم: جناب آقاي دكتر! آن ملائكه اي كه با كاميون و تريلي، سلام ها را جمع مي كنند و خدمت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي برند، عاجز از اين نيستند كه توسلات مردم را بار وانت كنند و خدمت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ببرند و جواب نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را بگيرند و به مردم ابلاغ كنند.

ايشان كه ديد كار به جاهاي باريك كشيده شده و تعدادي از دانشجويان هم در آنجا بودند و اين بحث را دنبال مي كردند، گفت:

وقت نماز عشاء رسيده است، برويم وضوء بگيريم و نماز بخوانيم.

اگر اين آقايان مقداري آن عقل خدادادي و تفكر را به كار بياندازند، قطعا اين حرف ها را نمي زنند. قرآن كريم هم اين همه ما را به تفكر و تعقل دعوت مي كند و غالبا در آخر آيات آمده است:

لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

(سوره بقره/73 و 242 ـ سوره انعام/آيه151 ـ سوره يوسف/آيه2 ـ سوره نور/آيه61 - سوره زخرف/آيه3 ـ سوره حديد/آيه17)

لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ

(سوره بقره/آيه219 و 266)

اما اين عزيزان از اين همه آيات قرآن غافل مانده اند.

* * * * * * *

سوالات بينندگان

سوال:

در رابطه با تاريخچه وهابيت توضيح بدهيد.

جواب:

اين موضوع را در جلسات قبل توضيح داديم. اول كسي كه اين موضوع را به صورت برنامه مدون مطرح كرد، ابن تيميه ـ متوفاي 728 هجري ـ بود و علماء اهل سنت و قضات مذاهب چهارگانه عليه ايشان موضع گرفتند و حكم بر كفر او صادر كردند و به زندان انداختند و در زندان دمشق جان داد. بعد از او هم اين قضايا به فراموشي سپرده شد تا اين كه در قرن 12 هجري توسط محمد بن عبد الوهاب در سال 1357 هجري و با همكاري هايي كه ايشان با محمد بن سعود ـ جد أعلاي آب سعود ـ داشت، اين مسائل مطرح شد و الآن هم جهان اسلام، گرفتار اين قضايا است. الان هم ميان خود وهابيت، اختلاف شديدي صورت گرفته است. يك سري كه به تعبير خودشان متشدد و افراطي و تكفيري هستند و أخيرا هم برخي از وهابي هاي داخل عربستان سعودي و همين القاعده كه جزئي از آنها هستند، حكم به تكفير آل سعود و دولت سعودي دادند و اين كشتارهايي كه در رياض و مكه است و هر روز از روزنامه ها و تلويزيون ها مي شنويم، توسط همين افراطيون از وهابيت هستند كه الان لبه تيز تكفيري اينها، دولت آل سعود را هم گرفته است. يك اطلاعيه اي پارسال در مكه به دستم رسيد كه حدود 17 تن از مفتيان طراز اول و هيئت كبار علماي سعودي، در برابر موضع تكفيريون موضع گرفته بودند و گفتند اين تكفيري كه شما نسبت به دولت سعودي اعلام كرديد، منافات دارد با كتاب و سنت. اين اطلاعيه خيلي جالب بود. وقتي اينها شيعيان را در قرون گذشته تكفير مي كردند و شيعيان هم با دليل مي گفتند اين تكفيرهاي شما، بر خلاف قرآن و سنت و سير صحابه است، اين مفتيان و هيئت كبار علماء سعودي هم در همين اطلاعيه، همان حرف هاي علماء شيعه را زده اند. اخيرا هم خود علماي وهابي در داخل عربستان سعودي، شروع كرده اند عليه وهابيت كتاب و مقاله نوشتن و صحبت كردن. اينها نويد خوبي است كه متشددين وهابي از خواب بيدار شوند كه اين تكفيرها ـ بر ضد شيعه يا ساير فرق اسلامي ـ جز خدمت به دشمنان قسم خورده اسلام، چيز ديگري نيست و الين فتاواي تكفير هم نه با منطق قرآن مي سازد و نه با سنت و سيره صحابه.

نكته اي كه من فراموش كردم كه درباره ملازاده بگويم اين است:

ايشان كه گفته است علماي شما ميان ناصبي و سني تفاوتي قائل نيستند

هر كسي اين را بگويد، ما واقعا او را جاهل و مغرض مي دانيم. ايشان فتاواي علماء ما را از زمان شيخ مفيد (ره) تا فقهاء معاصر ببينيد كه كدام يك از آنها فتوا داده اند بر كفر و نجاست و وجوب قتل اهل سنت؟ اگر پيدا كردند، ما از تمام حرف هاي مان برمي گرديم. اين كه ايشان تند تند حرف هاي مرحوم سيد نعمت الله جزايري (ره) را مطرح مي كند، اين را خدمت ايشان و همه بينندگان عرض كنم كه در ماه رمضان سال گذشته، در منزل يكي از شخصيت هاي طراز اول علمي مكه مكرمه جناب شيخ عاطف بوديم و با چند نفر از وهابي هاي افراطي بحث داشتيم. اينها كه از جواب عاجز ماندند، يكي از اينها رفت و بعد از جند دقيقه، حدود 40 صفحه فتوكپي از بعضي از صفحات بحار الأنوار علامه مجلسي (ره) و انوار نعماني سيد نعمت الله جزايري (ره) را آوردند. من هم همين عبارت سيد نعمت الله جزايري (ره) را برداشتم و گفتم: آقاياني كه در اينجا هستيد، شاهد باشيد، در ضمن اين كه ايشان مردي بزرگوار بود، كتاب هاي ايشان، نه تنها صحيح نيست، بلكه بعضي از علماء ما فتوا بر حرمت خواندن كتاب هاي ايشان داده اند. در جلد دوم يا سوم اين كتاب در پاورقي صفحه 108، از بعضي از اعاظم نقل كرده اند به خاطر اين كه كتاب هاي مرحوم سيد نعمت الله جزايري (ره) از إتقان آن چناني برخوردار نيست، خواندن برخي از كتب ايشان حرام است. يك كتابي كه نزد ما اين قدر از درجه اعتبار ساقط است، استدلال كردن به آن، دون شأن كسي است كه مدعي عالم بودن است. اگر مي توانيد از كتاب هاي سيد مرتضي (ره)، شيخ مفيد (ره)، علامه حلي (ره)، مرحوم شهيد اول، شهيد ثاني (ره) و صاحب جواهر (ره) و فقهاي معاصر ما كه در جامعه نقش سازنده دارند، فتوايي اين گونه بياوريد؛ وگرنه افراط و تفريط در همه جا هست. ما نه نظر افراطيون را قبول داريم و نه نظر تفريطيون را. ملاك ما، نظر فقهاي نامدار شيعه است كه در تاريخ همانند خورشيد مي درخشيدند و جامعه شيعي هم با نظر احترام و قبول به اقوال اينها نگاه مي كردند.

* * * * * * *

سوال:

مدارك آيه 55 سوره مائده كه در شأن امير المومنين (عليه السلام) نازل شده است را بيان كنيد.

جواب:

آقاي طبري در تفسير خود در ذيل اين آيه مي گويد:

امير المومنين(عليه السلام) در حال ركوع بود كه انگشتر خود را به سائل داد و اين آيه نازل شد.

ابن كثير دمشقي هم در تفسير خود در ذيل اين آيه آورده است. بسياري از بزرگان اهل سنت مانند تفتازاني و قاضي عضد الدين ايجي هم همين ادعا دارند كه اجماع مفسرين بر اين است كه اين آيه در شأن آقا امير المومنين(عليه السلام) نازل شده است. برخي هم ادعا كرده اند كه غالب علماي اخباريين اتفاق نظر دارند كه اين آيه در شأن امير المومنين(عليه السلام) نازل شده است. مرحوم شيخ طوسي (ره) هم مي گويد كه اين آيه، بهترين دليل ما بر ولايت و امامت آقا امير المومنين(عليه السلام) است. حتي آن شخصي كه سوال كرد كه چرا نام حضرت علي (عليه السلام) در قرآن نيامده است؟ عرض كردم كه اگر نام علي هم مي آمد، مي گفتند منظورش فرزند فلان شخص است نه امير المومنين(عليه السلام)، از كجا معلوم كه منظورش فرزند أبي طالب (عليه السلام) باشد. ولي در اين آيه:

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ

(سوره مائده/آيه55)

معرفي يك انسان به يك مقام با وصف بوده و اين كار، أشد و أولي است از معرفي به اسم.

* * * * * * *

سوال:

فرق بين بت خانه ها و زيارتگاه هايي كه شيعيان به آنجا مي روند چيست؟

جواب:

اگر مسلمانان ـ نه فقط شيعيان ـ به زيارت قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و أئمه (عليهم السلام) و اولياء الله مي روند، اينها را وسيله اي بين خودشان و خداوند قرار مي دهند و آنها را آبرو دار در خانه خدا مي دانند و زبان حال و قال شان اين است:

يا وجيها عند الله إشفع لنا عند الله

و اگر هم ضريح و ديوار را مي بوسند، به خاطر انتساب آنها به اين شخصيت بزرگ إلهي است. همان طور كه در زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، لباس و آب وضوي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را مسلمانان به عنوان شفاء براي خود قرار مي دادند يا موي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را پس از سال ها، احمد بن حنبل به آن افتخار مي كند و هم چنين مي گويد:

اگر كسي منبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را ببوسد، چون منتسب به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است، هيچ اشكالي ندارد.

مردم هم از اين باب مي روند آستان بوسي مي كنند و به خاطر تعظيم در برابر صاحب قبر نيست، بلكه به خاطر انتساب آنها به اين بزرگوار است و او نزد خداوند، آبرو دارد. اين فرق مي كند با اين كه انسان در برابر سنگ يا درخت كرنش و تعظيم و آن را عبادت كند.

* * * * * * *

سوال:

حديثي در ميان اهل سنت شهرت دارد و من كه عالم ديني نيستم، آن را قبول دارم و آن اين است:

در يكي از سريه ها، شخصي اسير شد و از ترسش اسلام آورد. يكي از صحابه به رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) گفتند كه او دروغ مي گويد مسلمان شده و هنوز هم كافر است و براي اين كه از شمشير ما مصون بماند، مسلمان شده است. رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: آيا تو قلبش را شكافتي كه اين را فهميدي؟

آقاي ملازاده با كدام دليل، اين همه مسلمان را كه از ته دل كلمه شهادتين را مي خوانند، مشرك مي داند؟

جواب:

بله. از اين خانم تشكر مي كنم. در يكي از سريه ها كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم حضور داشتند:

قتل أسامة بن زيد الرجل الذي قال لا إله إلا الله، فقال النبي صلي الله عليه و سلم: ألا شققت قلبه فتعلم صادق هو أم كاذب؟ فقال أسامة: لا أقاتل أحدا يشهد أن لا إله إلا الله.

اسامة بن زيد، مردي را در جنگ كه لا إله إلا الله گفته بود را كشت و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ناراحت شد و فرمود: آيا قلب او را شكافتي كه ببيني راست مي گويد يا دروغ؟ اسامه هم گفت: من ديگر كسي را كه لا إله إلا الله بگويد، نمي كشم.

الطبقات الكبري لمحمد بن سعد، ج2، ص119

حتي در يكي از غزوات:

يكي از دشمنان اسلام، دست يكي از سربازان اسلام را قطع كرد و اين سرباز مسلمان خواست او را بكشد كه در همان لحظه گفت لا إله إلا الله. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم فرمود: اگر در همان لحظه هم لا إله إلا الله بگويد، خون و مالش محترم است و كسي حق تعرض ندارد. سرباز گفت: او كافر حربي بود و از ترس كشته نشدن اين كلمه را گفته است. حضرت هم فرمود: آيا قلبش را شكافتي و فهميدي كه از ترسش گفته است.

لذا، بحث تكفير را كه اين آقايان مطرح مي كنند، با سيره و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و منطق قرآن تطبيق ندارد و ما اين را اثبات خواهيم كرد. حتي در صحيح مسلم و صحيحبخاري آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده است:

هر كسي كه شهادت به يگانگي خداوند و رسالت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بدهد، مال و جان و ناموسش در أمن است و كسي حق تعرض به او را ندارد.

فقهاء و بزرگان معاصر و گذشته ما هم فتواي صريح داده اند:

آنچه كه انسان را از كفر نجات مي دهد و از نجاست به طهارت مي آورد، شهادتين است.

حتي بعضي ها شهادت به معاد را هم لازم نمي دانند در طهارت مسلمان؛ تا چه رسد شهادت به ولايت أئمه (عليهم السلام).

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

«««و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»»»



اسم الکتاب : سخنرانی المؤلف : سخنرانی    الجزء : 1  صفحة : 563
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست