responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سخنرانی المؤلف : سخنرانی    الجزء : 1  صفحة : 506

وظيفه شيعيان در برابر تهاجم ها

کد مطلب: ٥٧٠٤ تاریخ انتشار: ١٤ آبان ١٣٨٥ تعداد بازدید: 2072 سخنراني ها » شبکه سلام وظيفه شيعيان در برابر تهاجم ها
شبکه سلام 85/08/14

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 14/ 08 / 85 

سؤالات بينندگان

سوال:

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به چه شكلي نماز مي خواندند؟ آيا ايشان در طول رسالت خويش، آن روشي كه اهل سنت در حال حاضر انجام مي دهند را انجام مي داد يا با روش شيعه نماز مي خواند؟

جواب:

يكي از مسائلي كه خيلي اساسي است و انديشمندان اهل سنت و جوانان تحصيل كرده آنها دعوت به توجه مي كنيم، نماز پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است كه در صحاح سته هم آمده است؛ در سنن ابن ماجه، جلد1، صفحه280 وسنن ابو داود، جلد1، صفحه170 وسننترمذي، جلد1، صفحه163 وصحيح ابن حبان، جلد5، صفحه196 ومسند احمد، جلد5، صفحه423 وصحيح بخاري، جلد1، صفحه201، كتاب الصلاة، باب سنة الجلوس في التشهد.

من از عزيزان تقاضا مي كنم نماز پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را از كتاب فقهي حنبلي ها به نام المغني ـ براي ابن قدامه كه مورد تأئيد همه اهل سنت و وهابيت است، ـ دنبال كنند كه چگونه نماز خواندن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را آورده است. 10 نفر از صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بودند و ابو حُميْد ساعدي گفت:

آيا دوست داريد نمازي را كه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) مي خواند، براي شما بخوانم؟ و گفت:

كان رسول الله صلي الله عليه و سلم إذا قام إلي الصلاة يرفع يديه حتي يحاذي بهما منكبيه ثم يكبر حتي يقر كل عظم في موضعه معتدلا ثم يقرأ ثم يكبر فيرفع يديه حتي يحاذي بهما منكبيه ثم يركع و يضع راحتيه علي ركبتيه ثم يعتدل فلا يصوب رأسه ولا يقنعه ثم يرفع رأسه و يقول سمع الله لمن حمده ثم يرفع يديه حتي يحاذي منكبيه معتدلا ثم يقول: الله أكبر ثم يهوي إلي الأرض فيجافي يديه عن جنبيه ثم يرفع رأسه و يثني رجله اليسري فيقعد عليها و يفتح أصابع رجليه إذا سجد و يسجد ثم يقول الله أكبر و يرفع و يثني رجله اليسري فيقعد عليها حتي يرجع كل عظم إلي موضعه ثم يصنع في الأخري مثل ذلك، ثم إذا قام من الركعة كبر فرفع يديه حتي يحاذي بهما منكبيه كما كبر عند افتتاح الصلاة ثم يفعل ذلك في بقية صلاته حتي إذا كانت السجدة التي فيها التسليم أخر رجله اليسري و قعد متوركا علي شقة الأيسر. قالوا: صدقت هكذا كان يصلي صلي الله عليه و سلم.

پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به اين شكل نماز مي خواند ... .

المغني لإبن قدامه، ج1، ص502

تمام افعال و صفات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را در نماز بيان كرد و از تكتّف خبري نبود كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دست روي دست مي گذاشت و خبري از آمين گفتن بعد از حمد نيست. ولي تمام آنچه را كه امروز در ميان برادران اهل سنت، هيچ كدام در اين نماز پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيست. حتي در خيلي از جاها كه نماز پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داراي بسم الله بود، اين آقايان هم آن را حذف مي كنند. آمين نگفت و دست روي دست نگذاشت و اينها آمين مي گويند و دست روي دست مي گذارند. قضيه نماز پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه توسط ابو حميد ساعدي گفته شده، مشهور است و در كتب روائي و تاريخي و سيره مشخص است.

در دوران خلافت خلفاء سه گانه، مسائلي در انحراف از سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) صورت گرفت، به ويژه در خود نماز. در صحيح بخاري، جلد1، ص190، حديث784 آمده است:

وقتي علي وارد بصره شد و نماز خواند، بعضي از صحابه كه زمان پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را درك كرده و نماز ايشان را ديده بودند، گفتند:

ذكرنا هذا الرجل صلاة كنا نصليها مع رسول الله صلي الله عليه و سلم.

نماز خواندن اين مرد ـ علي ـ ما را ياد نمازي انداخت كه در محضر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) مي خوانديم.

حتي در بعضي از جاها آمده است كه تمام سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، دست خوش تحريف و انحراف قرار گرفت، حتي نماز.

* * * * * * *

سوال:

اصحاب طاغوت چه كساني هستند؟

جواب:

من معتقدم كه خيلي از اين روايت در دودمان بني أميه ساخته شد و بعضا بني عباس از قول ائمه (عليهم السلام)، يك سري احاديث را جعل مي كردند و مي ساختند و در ميان مردم منتشر مي كردند و هم زمينه بدبين شدن مردم به شيعه را فراهم كنند و هم زمينه كشتار شيعه را با اين وضع مهيّا كنند.

ما در روايات داريم:

وقتي امام صادق (عليه السلام) مي شنود كه يكي از دوستانش در مسجد به بعضي از خلفاء فحش مي دهد، حضرت عصباني مي شود و مي گويد:

ما له؟ لعنه الله، تعرض بنا.

او را چه شده است؟ خدا او را لعنت كند، ـ او بزرگان آنها را فحش مي دهد و ـ آنها هم به ما فحش مي دهند.

بحار الأ7نوار للعلامة المجلسي، ج71، ص217 ـ التفسير الصافي للفيض الكاشاني، ج2، ص148

من از عزيزان تقاضا دارم، وقتي اين طور روايات را مي بينند، از كساني كه متخصص علم حديث و رجال هستند، سوال كنند و اگر واقعا سندش صحيح بود، بعد به مضمون آن ملتزم شوند؛ وگرنه رواياتي كه توسط بعضي از دودمان بني أميه و معاندين اهل بيت (عليهم السلام) از قول اهل بيت (عليهم السلام) ساختند و در ميان مردم منتشر كردند، زياد داريم. از اين روايات در كتب اربعه، خيلي كم وجود دارد، ولي بعد از كتب اربعه، در ساير منابع روائي ما وجود دارد.

* * * * * * *

سوال:

درباره تاريخچه مُهر صحبت كنيد.

جواب:

در صحيح بخاري، جلد1، صفحه86، كتاب التيمم، حديث دوم، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

و جعلت لي الأرض مسجدا و طهورا.

زمين براي من، سجده گاه و محل تيمم است.

ابن عباس از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي كند:

إن النبي صلي الله عليه و آله سجد علي الحجر.

پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بر روي سنگ سجده مي كرد.

مستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج1، ص473 ـ سنن الدارقطني، ج2، ص254 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج5، ص173

حاكم نيشابوري مي گويد روايت صحيح است.

در صحيح مسلم از ابو سعيد خدري نقل شده است:

من خدمت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيدم و :

فرأيته يصلي علي حصير يسجد عليه.

ديدم كه بر روي حصير سجده مي كند.

صحيح مسلم، ج2، ص62

أم المؤمنين ميمونه نقل مي كند:

كان النبي يصلي علي الخمرة.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را ديدم كه روي خمره ـ سجاده اي ساخته شده از حصير ـ نماز مي خواند.

صحيح البخاري، ج1، ص100 و 101

در روايت داريم كه بعضي از صحابه در اثر گرماي سوزان مدينه، دست شان را خنك مي كردند و ريگ هايي را كه داغ بوده، سجده مي كردند. اينها نشان مي دهد كه سجده بر روي زمين بود، نه بر روي فرش و چيز هاي غير زميني. در روايات متعددي آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

تَرَبّ وجهك يا صُهيْب.

اي صهيب! روي خاك سجده كن، نه بر روي لباس.

المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج1، ص392 ـ كنز العمال ـ المتقي الهندي ـ ج 7 ص 465

هم چنين در مورد رباح آمده است:

يا رباح! تَرَبّ وجهك.

پيشاني ات را روي خاك بگذار.

مستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج1، ص271 ـ مسند احمد، ج6، ص323 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج23، ص324 ـ الاستذكار لإبن عبد البر، ج2، ص287

إبن أبي شيبه در المصنف آورده است:

عن رزين مولي آل عباس قال: أرسل إلي علي ابن عبد الله بن عباس أن أرسل إلي بلوح من المروة أسجد عليه.

من در مكه بودم كه نوه عباس كه در مدينه بود، براي من نامه نوشت يك تكه سنگي را از مروه براي من بفرستيد تا من هنگام نماز خواندن بر روي آن سجده كنم.

المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج1، ص308 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج43، ص50

در مورد مسروق ـ كه از تابعين و بزرگان اهل سنت است و از اميرالمؤمنين (عليه السلام) و ابوبكر و عمر و عثمان و عبد الله بن مسعود روايت دارد ـ مي گويند:

أن مسروقا كان يحمل معه لبنة في السفينة ليسجد عليها.

وقتي از مدينه خارج مي شد، با خودش سنگي را برمي داشت و در كشتي كه مي خواست نماز بخواند، بر روي آن تكه سنگ سجده مي كرد.

المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج2، ص582

اينها نشان مي دهد كه در زمان صحابه و تابعين، اين چنين رسمي نبود كه روي فرش و لباس سجده كنند؛ بلكه يا بر روي حصير بوده يا بر روي خاك يا بر روي سنگ بود كه حتي در مسافرت ها هم آن را با خودشان حمل مي كردند.

سجده بر تربت امام حسين (عليه السلام) هم يادآور آن همه شهامت ها و از خودگذشتگي ها و ايثارگر امام حسين (عليه السلام) است كه ما اگر بر مهر سجده مي كنيم، به عنوان نمونه اي از زمين سجده مي كنيم و إلا مهر براي ما موضوعيت ندارد. به تعبير حضرت آيت الله العظمي سبحاني كه مي فرمايد:

بعضي از آقايان بين مسجود له و مسجود عليه فرقي نمي گذارند.

مهر، مسجود عليه ما است و مسجود لهما ذات أقدس خداوند تبارك و تعالي است.

* * * * * * *

سوال:

نظر شما در مورد خوانندگي و ترانه و فيلم هاي قديمي زمان شاه چيست؟ آيا حلال و جايز است يا خير؟

جواب:

هر فيلم كه مشتمل بر محرمات باشد، ديدن آن جائز نيست و شما مي توانيد از علماء و روحانيون محل سكونت خود و مراجع عظام تقليد استفتاء كنيد تا جواب روشن تر و كامل تر را بگيريد.

* * * * * * *

سوال:

آقاي قزويني در مورد خليفه دوم فرمودند كه هم آيه قرآن و هم سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يعني متعه را تحريم كرد. در نهج البلاغه، نامه شماره77، حضرت علي (عليه السلام) ابن عباس را براي احتجاج با خوارج مي فرستد و به ابن عباس مي فرمايد: شما با قرآن با اينها محاجّه نكن، چون آنها راه گريز دارند. ولي با آنها به سنت و حديث رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) استناد كن كه از آن راه گريزي ندارند.

سوال ما اين است كه مشخص است كه سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در جامعه پياده مي شد و هيچ كس حق گريز از آن را نداشته است. اگر خود عمر، نماز را تحريم مي كرد، چه واكنشي پيدا مي شد؟ حديث غدير كه يكصد هزار نفر آن را شنيده اند، چطور از سنت خدا سرپيچي كردند؟ چطور مي شود كه اهل سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مورد متعه، تحريم مي شود و صداي كسي هم در نمي آيد؟

اينها با اين جمله اميرالمؤمنين (عليه السلام) مغايرت دارد. كلام حضرت علي (عليه السلام) نشان مي دهد كه هيچ كس نمي تواند سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را تغيير دهد. در اين مورد توضيح دهيد.

جواب:

ما توجه عزيزان را جلب مي كنيم به قضايايي كه در ابتداء براي اميرالمؤمنين (عليه السلام) پيش آمد. وقتي مي آيند نزد حضرت و از او مي خواهند كه خلافت را بپذيرد به شرطي كه سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و سيره شيخين عمل كند، آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد:

سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را قبول دارم، ولي سيره شيخين را قبول ندارم. اگر شيخين بر خلاف سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) عمل كرده باشند، من خودم را ملتزم نمي دانم كه به سيره شيخين عمل كنم.

تاريخ يعقوبي، ج2، ص162 ـ اسد الغابة، ج4، ص32 ـ السقيفه و فدك للجوهري، ص86 ـ تاريخ مدينة، ج3، ص930 ـ تاريخ الطبري، ج3، ص297

جالب تر اين كه عاصم عن أبي وائل به عبدالرحمن بن عوف مي گويد:

كيف بايعتم عثمان و تركتم عليا رضي الله عنه؟ قال: ما ذنبي، قد بدأت بعلي فقلت أبايعك علي كتاب الله و سنة رسوله و سيرة أبي بكر و عمر رضي الله عنهما، ثم عرضتها علي عثمان رضي الله عنه فقبلها.

چرا با وجود علي، سراغ عثمان رفتي؟ گفت: گناه من چيست؟ ما سراغ علي رفتيم و گفتيم: با تو بيعت مي كنيم به شرط اين كه به سنت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) و روش ابوبكر و عمر عمل كني، ولي علي قبول نكرد و رفتيم سراغ عثمان و او قبول كرد.

مسند احمد، ج1، ص75 ـ فتح الباري لإبن حجر، ج13، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج39، ص202 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص32 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص304

اين نشان مي دهد كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) سيره شيخين و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، تافته جدا بافته مي داند.

شافعي ـ رئيس مذهب شافعي ها ـ در كتاب الأم از وهب بن كيسان نقل مي كند:

كل سنن رسول الله صلي الله عليه وسلم قد غيرت حتي الصلاة.

در طول اين مدت، تمام سنت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) تغيير كرده، حتي نماز.

الأم للشافعي، ج1، ص269

در صحيح بخاري به نقل از زهري آمده است:

دخلت علي أنس بن مالك بدمشق و هو يبكي، فقلت له: ما يبكيك؟ فقال: لا أعرف شيئا مما أدركت إلا هذه الصلاة و هذه الصلاة قد ضيّعت.

وارد بر أنس بن مالك شدم و ديدم گريه مي كند و گفتم: چرا گريه مي كني؟ گفت: از سنت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) غير از نماز چيزي نمانده بوده كه اين هم ضايع و دست خوش تحريف شد.

صحيح البخاري، ج1، ص134 ـ جامع بيان العلم و فضله لإبن عبد البر، ج2، ص200 ـ صحيح الترمذي، ج3، ص302

امام مالك ـ رئيس مالكي ها ـ در كتاب الموطأ نقل مي كند و مي گويد:

ما أعرف شيئا مما أدركت عليه الناس إلا النداء بالصلاة.

آنچه كه از سنت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بوده، غير از نماز، چيز ديگري نمانده است.

كتاب الموطأ للإمام مالك، ج1، ص72 ـ جامع بيان العلم و فضله لإبن عبد البر، ج2، ص199

جالب اين جاست ابن عبد البر از حسن بصري نقل مي كند:

لو خرج عليكم اصحاب رسول الله (صلي الله عليه و سلم) ما عرفوا منكم إلا قبلتكم.

اگر اصحاب پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بيايند، چيزي جز قبله را از شما نمي شناسند و چيزي از سنت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) نمانده است.

جامع بيان العلم و فضله لإبن عبد البر، ج2، ص200

اينها نشان گر اين است كه در طول اين مدت، چه قضايايي اتفاق افتاد. در آن دوران 5 ساله اميرالمؤمنين (عليه السلام)، به اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرصت كار كردن ندادند. حتي اميرالمؤمنين (عليه السلام)، امام حسن (عليه السلام) را به بصره فرستاد كه بگويد نماز تراويح آنها، بدعت است. در صحيح بخاري آمده است كه عمر در مورد نماز تراويح گفته است:

نعم البدعة هذه.

چه بدعت خوبي است.

صحيح البخاري، ج2، ص252

مگر بدعت شاخ و دم دارد؟! آقايان اهل سنت گفته اند:

بدعت دو نوع است: بدعت حسنه و بدعت سيئه

مانند اين است كه ـ نستجير بالله ـ بگوييم زناي خوب داريم و زناي بد داريم!!!

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

كل بدعة ضلالة.

صحيح مسلم، ج3، ص11 ـ مسند احمد، ج3، ص310 ـ مستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج1، ص96

كلمه كل، از الفاظ عام است و استقراق دارد و عاري از تخصيص است و مانع از هرگونه تخصيص است. اميرالمؤمنين (عليه السلام) به امام حسن (عليه السلام) فرمود:

به اين مردم بگو كه اين نماز تراويح، بدعت است و نخوانند.

امام حسن (عليه السلام) فرمود:

مردم فرياد مي زنند و مي گويند:

وا سنة عمر.

مي خواهند سنت عمر را از بين ببرند.

اميرالمؤمنين (عليه السلام) هم فرمود:

خلوهم حتي يصلي

آنها را رها كن و بگذار نمازشان را بخوانند.

براي يك مسئله كوچك، با اين كه تعبير جناب عمر هم بدعت است، آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد:

اگر من بخواهم مردم را به زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) برگردانم و تمام بدعت هايي را كه در طول اين 25 سال انجام شده را تغيير دهم، مردم از اطراف من فرار مي كنند. حتي همين تعداد افرادي كه در اطراف من هستند و فكر كرده اند كه سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) همين است، آنها هم از اطراف من فرار مي كنند.

عمر بن عبد العزيز وقتي مي گويد:

اي مردم! سبّ و ناسزا گفتن به حضرت علي (عليه السلام) بعد از نماز و در خطبه ها را رها كنيد.

مردم از هر طرف فرياد برآوردند:

قد أمت السنة، قد أمت السنة يا اميرالمؤمنين.

تو سنت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را نابود مي كني اي اميرالمؤمنين.

يعني كار به جايي رسيده است كه سبّ و ناسزا گفتن به آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام)، سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شده است. به تعبير زمخشري:

در دوران بني أميه، بر بالاي 70 هزار منبر، علي را سبّ مي كردند.

از اين عزيزان تقاضا مي كنيم كه توجه كنند. بر فرض كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) خليفه چهارم نبود، داماد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نبود، اولين كسي كه اسلام آورده نبود، آيا صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود يا نبود؟ مسلمان بود يا نبود؟ در صحيحمسلم و صحيح بخاري آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

سباب المسلم فسوق.

ناسزا گفتن به مسلمان، فسق است.

صحيح البخاري، ج1، ص17 ـ صحيح مسلم، ج1، ص58 ـ مسند احمد، ج1، ص385

اين آقاياني كه نسبت به ابوبكر و عمر به ما اعتراض مي كنند كه چرا بعضي از عوام به آنها جسارت مي كنند، آيا اميرالمؤمنين (عليه السلام) واقعا قابل دفاع كردن نيست؟ نبايد از مظلوميت حضرت علي (عليه السلام) دفاع كرد؟ اگر واقعا شما دفاع مي كنيد، از همه دفاع كنيد. شما نسبت به قاتلين عثمان، هر لاتائلاتي را تكرار مي كنيد كه كفار هستند و مخلّد در آتش هستند، ولي به قاتل اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه مي رسيد، مي گوييد:

كان مجتهدا، إجتهد و فأخطأ و له أجر واحد.

اين يك بام و دو هوا برخورد كردن، صلاح و زيبنده برادران عزيز اهل سنت نيست.

* * * * * * *

سوال:

اين كه آقاي قزويني گفتند كه به سيستان و بلوچستان آمده اند، من رفتم سوال كردم و اين طور بحث ها را در آنجا نكرده است. بر فرض كه حضرت علي (عليه السلام) امام اول است. شما فقط يك امام را قبول نمي كنيد، 12 امام را پشت سر هم مي آوريد. آيا آنها را هم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گفته است؟ اين روايتي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گفته است بعد از من 12 نفر به خلافت مي رسند، اين 12 نفر با آن 12 نفر شما فرق مي كنند. چون گفت به خلافت مي رسند، نگفت خلافت نمي كنند و فقط حضرت علي (عليه السلام) و 6 ماه هم امام حسين (عليه السلام)، كسي ديگر از اين 12 نفري كه شما مدعي هستيد، به خلافت نرسيدند.

جواب:

إن شاء الله يك جلسه مخصوص اين روايت:

خلفائي اثنا عشر.

جانشينان من، 12 نفر هستند.

قرار خواهيم داد كه صحيح مسلم و صحيح بخاري و سنن ابن ماجه اين روايت را آورده اند و خود علماي اهل سنت در توضيح اين روايت دچار حيرت شده اند. در روايت آمده است كه عزت دين به اينهاست و اگر اينها مورد طرد مردم واقع شدند و اينها را خوار كردند و از اينها دور شدند، دور شدن مردم هيچ ارتباطي به مقام امامت و خلافت اينها ندارد. در هيچ جا نيامده است كه اينها به رياست و حكومت مي رسند. مسئله حكومت و خلافت جداي از هم هستند. خلافت و امامت يعني جانشيني. اما اين كه اينها زمام امور را به دست مي گيرند يا نه، در اين روايت نيست. اين روايت، غير از امامت 12 گانه شيعه، با هيچ يك از مذاهب تطبيق نمي كند. روايتي از جابر در بعضي از منابع اهل سنت آمده كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموند:

خلفاء من 12 نفر هستند كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) و ... هستند.

إن شاء الله در جلسات بعدي خواهيم گفت رواياتي كه از منابع اهل سنت است، صراحت دارد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نام همه ائمه (عليهم السلام) را برده است و نويسندگان اين روايت هم والله! شيعه نيستند و سني هستند. آقاي گنجي، شافعي مذهب است و آقاي قندوزي، حنفي مذهب است. نام ائمه (عليهم السلام) هست و هيچ شك و شبهه اي نيست و علماء اهل سنت هم صراحت دارند كه اينها براي خلافت، از هر كسي أولي بودند. إن شاء الله در جلسه مستقلي در رابطه با اين كه شيعه معتقد به امامت 12 امام است و به چه دليلي است؟ از منابع اهل سنت و شيعه توضيح خواهيم داد.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

«««و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»»»



اسم الکتاب : سخنرانی المؤلف : سخنرانی    الجزء : 1  صفحة : 506
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست