قطعا براي شما ابراهيم و كساني كه با او يند سرمشقي نيكوست : آنگاه كه به قوم خود گفتند : ما از شما و آنچه به جاي خدا مي پرستيد بيزاريم . به شما كفر مي ورزيم و ميان ما و شما دشمني و كينه هميشگي پديدار شده تا وقتي كه به خدا ايمان آوريد .
خداوند از ابراهيم و قوم وي به خاطر اينكه از دشمنان خدا ابراز بيزاري كردند ستايش مي كند و ايشان را اسوه مومنين قرار مي دهد .
و وقتي ما ايشان را به عنوان نمونه هاي فساد لعن كنيم و در زبان از ايشان دوري كنيم ، به تدريج سيره ما از سيره ايشان جدا خواهد شد .
2- هيچ دليلي بر توبه كردن يزيد موجود نيست ، نه نزد شيعه و نه حتي نزد اهل سنت ؛و بلكه روايات بر ضد آن است چه نزد شيعه و چه نزد اهل سنت . و حتي كسانيكه از اهل سنت مي خواهند به نحوي منكر لعن يزيد شوند مي گويند : شايد در آخر عمر توبه كرده باشد !!!
3- در مورد لعن وي بايد گفت كه : اكثر علماي اهل سنت نيز لعن يزيد را جايز و حتي واجب مي دانسته اند . حتي ابن جوزي از علماي بزرگ اهل سنت در اين زمينه كتاب دارند :
الرد علي المتعصب العنيد المنكر للعن يزيد
رد بر شخص متعصب وكينه توزي كه لعن يزيد را قبول ندارد !!!
وي در كتاب خويش در اين زمينه مي گويد :
ان انكاره علي من استجاز ذم المذموم ولعن الملعون من جهل صراح، فقد استجازه كبار العلماء، منهم الامام احمد بن حنبل (رضي اللّه) وقد ذكر احمد في حق يزيد ما يزيد علي اللعنه.
الردّ علي المتعصّب العنيد ص 13.
اينكه ( ابن تيميه ) منكر جايز بودن بدگويي از اين شخص ناپاك و لعن كردن اين شخص ملعون شده است ، گمراهي آشكار است ؛ زيرا اين عمل را بزرگان علما از جمله احمد بن حنبل لعن او را جايز دانسته اند ؛ و احمد بن حنبل در مورد يزيد كلامي گفته است كه از لعنت نيز بيشتر است .
كلام ذهبي از علماي بزرگاهل سنت نيز جالب است . وي در مورد لعن يزيد از احمد بن حنبل رييس فرقه حنابله روايتي نقل مي كند بدين مضمون كه :
وتوقف جماعة في لعنته يعني يزيد مع أنه عندهم ظالم وقد قال تعاليألا لعنة الله علي الظالمينوقد سأل منها أحمد بن حنبل عن يزيد فقال هو الذي فعل ما فعل
وقال له ولده صالح إن قوما ينسبوننا إلي تولي يزيد فقال يا بني وهل يوالي يزيد أحد يؤمن بالله واليوم الآخر فقال لم لا تلعنه قال وكيف لا ألعن من لعنه الله قال تعاليفهل عسيتم إن توليتم أن تفسدوا في الأرض وتقطعوا أرحامكم أولئك الذين لعنهم الله فأصمهم وأعمي أبصارهمفهل يكون فساد أعظم من نهب المدينة وسبي أهلها وقتل سبعمائة من قريش والأنصار وقتل عشرة آلاف ممن لم يعرف من عبد أو حر حتي وصلت الدماء إلي قبررسول اللهصلي الله عليه وسلموامتلأت الروضة ثم ضرب الكعبة بالمنجنيق وهدمها وأحرقها
وقال رسول اللهصلي الله عليه وسلمإن قاتل الحسين في تابوت من نار عليه نصف عذاب أهل النار وقد قالصلي الله عليه وسلمإشتد غضب الله وغضبي علي من أراق دم أهلي وآذاني في عترتي
فيقال القول في لعنة يزيد كالقول في لعنة أمثاله من الملوك والخلفاء وغيرهم
المنتقي من منهاج الاعتدال ذهبي ، ج1،ص289
عده اي در لعن يزيد توقف كرده اند با اينكه ايشان او را ظالم مي دانند و خداوند گفته است : آگاه باشيد كه لعنت خداوند بر ظالمين است . و از احمد بن حنبل در مورد يزيد سوال شد پس گفت : او كسي است كه آنچه كرد انجام داد ( كنايه از بزرگ بودن گناهان وي كه حتي ذكر آنها هم قبيح است)
و فرزند وي ، صالح به وي گفت : بدرستيكه عده اي ما را به محبت يزيد منسوب مي كنند . پس گفت اي فرزند و آيا كسي كه به خدا و روز آخر ايمان دارد يزيد را دوست مي دارد ؟
پس گفت : پس چرا او را لعنت نمي كني؟
پاسخ داد: و چگونه كسي را كه خداوند در قرآن او را لعنت كرده است ، لعنت نكنم؟ "( اي منافقان) آيا اميد بستيد كه چون سرپرست مردم شديد در روي زمين فساد كنيد ؟ و خويشاوندي هاي خود را از هم بگسليد؟ اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده وايشان را ناشنوا و چشم هايشان را نابينا كرده است "پس آيا فسادي بزرگتر از غارت مدينه و به اسارت گرفتن مردم آن وكشتن هفتصد نفر از قريش و انصار و كشتن هزاران نفر از كسانيكه شناخته نشدند از بنده و آزاد تا اينكه خون به قبر پيغمبر رسيد و سپس كعبه را با منجنيق هدف قرار داد و آن را خراب كرد و سوزانيد .و رسول خدا گفته اند : بدرستيكه قاتل حسين در تابوتي از آتش است كه بر وي نصف عذاب اهل جهنم است و ايشان كه درود خدا بر ايشان باد فرموده اند غضب خداوند و غضب من شديد شده است بر كسي كه خون خاندان من را بريزد و من را در اهل بيتم آزار دهد .
پس كلام در مورد لعن يزيد مانند كلام در مورد امثال وي است از پادشاهان و خلفا ( كهاگر ظالم باشند اشكالي ندارد )
ابن عماد حنبلي نيز مي گويد :
قال التفتازاني في (شرح العقائد النسفيه): (اتفقوا علي جواز اللعن علي من قتل الحسين، او امر به، او اجازه، او رضي به، والحق ان رضا يزيد بقتل الحسين واستبشاره بذلك واهانته اهل بيت رسول اللّه (ص) مما تواتر معناه وان كان تفصيله آحادا، فنحن لا نتوقف في شانه، بل في كفره وايمانه، لعنه اللّه عليه وعلي انصاره واعوانه).
شذرات الذهب 1: 68 - 69.
تفتازاني در شرح عقايد نسفي خويش گفته است : همه اين نظر را دارند كه مي توان كساني را كه حسين را كشته اند يا به اين كار دستور داده اند ، يا اجازه اين كار را داده اند ، يا به اين كار راضي شده اند را لعنت كرد . و درست آن است كه يزيد به قتل حسين عليه السلام راضي بود ؛ و شادي او از قتل حسين و اهانت كردن او به اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از مطالبي است كه به حد تواتر معنوي رسيده است ؛ اگر چه تفاصيل آن به صورت خبر واحد نقل شده است ؛ بنا بر اين ما در مورد يزيد سكوت نمي كنيم ؛ بلكه حتي در كافر يا مومن بودن او شك نداريم ؛ لعنت خدا بر او و ياوران و همكارانش .
اين كلام از احمد بن حنبل و ذهبي و ابن عماد حنبلي و ابن جوزي حنبلي ( كه همه از بزرگان علماي حنابله هستند ) ، در مورد يزيد و جواز لعن وي و تطبيق دادن روايت قاتل حسين بر وي توسط ايشان نشانگر توبه نكردن وي در نظر بزرگان علماي اهل سنت نيز مي باشد .
نيز لازم به ذكر است در مورد يزيد و شهادت امام حسين عليه السلام تحقيقي كامل در دست انجام است كه به زودي بر روي سايت قرار خواهد گرفت .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)
اسم الکتاب : پرسش و پاسخ المؤلف : پرسش و پاسخ الجزء : 1 صفحة : 151