یادداشتهای استاد مطهری، ج 1، ص: 282
ذرّات جهان به یک هماهنگی
گردند غریق بحر یکرنگی
ذرّات چو دانههای یک سبحه است
کز رشته جذب کل به هم پیوست
زین سبحه چو رشته بگسلد یک بار
پیچیده شود سپهر چون طومار
اعراض شوند دفعةً فانی
این «دکه واحده» است تاوانی
این اشعار را آقای حسن قهرمانی از (مثنوی معراجنامه) خود نوشته و دادهاند و اینها از روی آن نسخه نوشته شد
انسان کامل از نظر شبستری
سائل میپرسد:
مسافر چون بود رهرو کدام است؟
که را گویم که او مرد تمام است؟
او در جواب سؤال اول میگوید:
وگر گفتی مسافر کیست در راه؟
کسی کو شد ز اصل خویش آگاه
مسافر آن بود کو بگذرد زود
ز خود صافی شود چون آتش از دود
سلوکش سیر کشفی دان ز امکان
سوی واجب به ترک شین و نقصان
بعکس سیر اول در منازل
رود تا گردد او انسان کامل