responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : عرفان حافظ ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 97

حکما در پاسخ میگویند: «صیرورة الانسان عالَماً عقلیاً مضاهیاً للعالَم العینی» حداکثر کمال انسان- و انسان کامل- آن است که انسان نسخهای بشود علمی از مجموع جهان؛ پس انسان با علم کامل میشود؛ وقتی انسان فیلسوف شد و یک تصور صحیح و جامع از کل عالم و از نظام عالم داشت عقلش به کمال رسیده و جوهر انسان هم همان عقل است. این است که میگویند فلسفه هم عبارت از همان «صیرورة الانسان عالَماً عقلیاً ...» است. ولی عرفا هرگز به چنین حرفی معتقد نیستند که وقتی عقل انسان کمال یافت انسان کمال پیدا کرده. هرگز کمال انسان را در کمال عقلش نمیدانند، کمال انسان را در این میدانند که انسان به تمام حقیقت وجودش سیر کند به سوی حق تا- به قول اینها- برسد به حق (یا ا یهَا الْانْسانُ انَّک کادِحٌ الی رَبِّک کدْحاً فَمُلاقیهِ) [1].

برای رسیدن به این مقصود، حکیم قهراً از عقل و استدلال کمک میگیرد، ولی عارف استدلال را تحقیر میکند و از مجاهده و ریاضت و تهذیب نفس و عشق و سلوک مدد میگیرد و آن راه را کافی نمیداند و جایزالخطا میداند، که میگوید:

«پای استدلالیان چوبین بود». اینها چند قلمی است که مربوط به جهان بینی عرفانی میشود. حالا اینها را یک یک تا حدی که برایمان میسر باشد و وقت هم اجازه بدهد بیان میکنیم.

وحدت وجود

اول میآییم سراغ مسئله «وحدت وجود» که گفتیم محور جهان بینی عرفانی است.

اصلًا وحدت وجود چیست؟ یک توضیح مختصر باید عرض کنم. وحدت وجود از آن اندیشههایی است که کمتر کسی به عمق آن


[1] انشقاق/ 6

پ

اسم الکتاب : عرفان حافظ ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 97
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست