responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : درس‌های اسفار ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 172

قبول ندارد که اینها علت حرکت برگ درخت باشند.

میگوید اینها معدّات هستند. آن که این برگ را حرکت میدهد نیرویی است در درون خود برگ و آن نیرو چون در طبیعت است حتماً در درون خودش متحرک است و آن هم محرکی باید داشته باشد که از درون خودش نمیتواند بیرون باشد. آن هم اگر از سنخ طبیعت باشد حتماً متحرک است. پس تا آنجا که به طبیعت تعلق دارد حرکتی است و حرکتی علت حرکتی، و حرکتی علت حرکتی، و ... ولی تمام حرکتها همزمان هستند بدون اینکه از یکدیگر جدا باشند. این حرکتهای همزمان باید به قوهای و به مبدئی که خودْ متحرک نباشد منتهی شود.

در اینجا این سؤال پیش میآید که محرک عقلی یا محرک اول که خود تغییرناپذیر است و حرکت ناپذیر، چگونه حرکت را در طبیعت ایجاد میکند؟ اینکه خود طبیعت، حرکت را در طبیعت ایجاد کند برای ما امری است معقول و مفهوم ولی غیر طبیعت چگونه حرکت را در طبیعت ایجاد میکند؟ این همان مسئلهای بود که در جلسه قبل اشاره کردیم. گفتیم یکی به آن معناست که غیر طبیعت حکم غایت را برای این حرکت دارد و دیگر آنکه غیر طبیعت که حرکت را ایجاد میکند موجد متحرک و حرکت در آنِ واحد است که مسئله حرکت جوهری است که بعدها بحث میشود [1].


[1]. سؤال: سنخیت علت و معلول استثنابردار نیست. در اینجا چگونه میان محرک عقلی و متحرک طبیعی سنخیت برقرار است؟.

استاد: تصور شما از سنخیتی که فلسفه میگوید چیست؟ آیا معنای سنخیت علت و معلول این است که علت و معلول باید تحت یک نوع و یا یک جنس باشند؟ اینطور نیست. سنخیتها همه به وجود برمیگردد یعنی علت، درجه کاملتری از وجود و معلول درجه نازلتری از وجود است و این سنخیت همیشه هست. بنا بر اصالت وجود و بنا بر وحدت تشکیکی وجود، دیگر مسئله سنخیت بهطور کلی حل شده است. این بیسنخیتیهایی که ما میبینیم از ماهیات و جنس و فصلها ناشی میشود. مراتب وجود و از جمله مادی و مجرد با یکدیگر سنخیت دارند اما اینجور سنخیت دارند که مادی در مرتبه تکامل خودش به افق [تجرد] میرسد. زردی و سبزی دو نوع از رنگ هستند و سنخیتی با هم ندارند.

سبزِ سبز کجا و زردِ زرد کجا! ولی در عین حال همین رنگ سبز است که تبدیل میشود به رنگ زرد [مثلًا در میوه روی درخت،] اما اینطور تبدیل میشود که تدریجاً به سوی آن نزدیک و نزدیکتر میشود؛ یعنی سبزی رنگ سبز کم میشود و به رنگ زرد نزدیک میشود تا کم کم میرسد به حدی که مرزی میان آنها باقی نمیماند. این است که در باب قوه و فعل گفتیم که میان قوه و فعل مرز نیست و میان ماده و صورت هم مرز نیست، همچنان که میان مادی و مجرد هم مرز نیست. مسئله سنخیت این گونه حل میشود.

اسم الکتاب : درس‌های اسفار ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 172
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست