responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پانزده گفتار ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 73

را گوش میکرد. وقتی ریختند و میخواستند عثمان را بکشند این زن خودش را انداخت روی بدن عثمان که مانع بشود. یک شمشیری که میآمد یک انگشت این زن هم بریده شد. همان انگشت را هم بردند شام برای معاویه. بعد این پیراهن را برد از کنار منبر خودش آویزان کرد، آن انگشت بریده را هم سنجاق کرد، شروع کرد هایهای گریه کردن:

خلیفه مظلوم کشته شد، ایها الناس! انتقام، انتقام؛ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیهِ سُلْطاناً.تردید اکابر اصحاب علی علیه السلام در جنگ با نفاق

حالا علی با چه کسی باید بجنگد؟ با یک کسی که ماسک اسلام به چهره زده و جامه اسلام پوشیده است، با یک کسی که همواره دم از اسلام میزند، با یک مردی- به تعبیر پیغمبر اکرم- مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ یقولُ ما تَعْرِفونَ وَ یفْعَلُ ما تُنْکرونَ. این است که کار علی را مشکل میکند. اکابر اصحاب امیرالمؤمنین در جنگیدن با اینها شک میکردند، میگفتند چطور ما با مردمی بجنگیم که اهل قبله هستند، مثل ما نماز میخوانند، مثل ما روزه میگیرند، مثل ما قرآن میخوانند، مثل ما زکات میدهند، مثل ما فریضه حج را انجام میدهند! ربیع بن خُثیم- همین خواجه ربیع که مقبره او در مشهد است و مردم به زیارت او میروند- از زهّاد و عبّاد و از شیعیان امیرالمؤمنین است اما یک شیعه کمبصیرتی، خیلی عابد بود اما کم بصیرت. با یک عدهای میآمدند خدمت امیرالمؤمنین: «یا امیرَالْمُؤْمِنینَ!

اسم الکتاب : پانزده گفتار ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 73
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست