responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پانزده گفتار ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 202

بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ بَینَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یأْبَی اللَّهُ ذلِک لَنا وَ رَسولُهُ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ مردم بدانید- یعنی همه مردم دنیا بدانند- این ناکسِ پسر ناکس، این زنازاده پسر زنازاده، عبیداللَّه زیاد، به من گفته است حسین از میان دو کار یکی را انتخاب کند: یا تن به ذلت بدهد یا شمشیر. به او بگویید: هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ ما تن به ذلّت بدهیم؟! ما کجا و ذلت کجا؟! یأْبَی اللَّهُ ذلِک لَنا ما خداپرستیم، ما موحدیم، ما گفتهایم: لا اله الّا اللَّه، ما تابع اصل لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ [1] هستیم. خدایی که ما میپرستیم نمیپذیرد که ما تن به ذلت بدهیم. پیامبرِ آن خدا نمیپسندد که ما تن به ذلت بدهیم. بعد فرمود: آیا آن دامنی که حسین در آن دامن بزرگ شده است، آن پستانی که حسین از آن پستان شیر خورده است اجازه میدهد حسین تن به ذلت بدهد؟ پس من جواب پدرم علی را چه بدهم؟ جواب مادرم زهرا را چه بدهم؟

مادرم زهرا به من خواهد گفت حسین جانم! مگر تو از پستان من شیر نخورده بودی؟ اینها شوخی نیست.

در جنگ جمل، امیرالمؤمنین علی علیه السلام پرچم را به پسرش محمد بن حنفیه میدهد و امام حسین در جنگ جمل حاضر بوده است. میگوید پسر حمله کن. او باید جلو برود و دیگران مثل مالک اشتر پشت سرش حرکت کنند. دشمن تیراندازی میکند. تیر مثل باران میآید. محمد میایستد تا تیرباران کمتر بشود بعد برود. علی میآید در حالی که غضب کرده و خیلی خلاف انتظارش شده است. محکم با مشت به سینه محمد بن حنفیه زد و فرمود: اخَذَتْک عِرْقُ امِّک رگ مادریت گرفت؟ تو پسر علی هستی، من به تو میگویم برو، میگویی تیر میآید؟! پرچم را از او گرفت و


[1]. منافقون/ 8.

اسم الکتاب : پانزده گفتار ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 202
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست