responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پانزده گفتار ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 106

و خودش هم صبح زود میآمد؛ شاه هم خوشش نمیآمد که به این زودی بیاید؛ آخرش گفت من یک نقشهای میکشم که این دیگر مزاحم نشود. به افرادش گفت هنگام سحر که او از خانهاش بیرون میآید و حرکت میکند شما بروید تمام لباسهای او را و هرچه دارد از وی بگیرید که او دیگر این کار را نکند. همین کار را کردند. بین راه، هنوز هوا تاریک بود، او را گرفتند، لختش کردند، پولها و لباسهایش را گرفتند و رهایش کردند. مجبور شد به خانه برگردد، لباس دیگر بپوشد، آماده بشود و بیاید. آن روز دیرتر از روزهای دیگر آمد. شاه از او پرسید تو چرا امروز دیر آمدی؟ گفت امروز حادثهای برایم پیش آمد. حادثه چیست؟ من با دزد برخورد کردم و دزد مانع شد، چنین و چنان کرد، رفتم خانه و بالأخره یک ساعت تأخیر شد. گفت جنابعالی که میگفتید: «سحرخیز باش تا کامروا باشی»، چطور شد؟ گفت: دزد از من سحرخیزتر بود.

بشریت این جور است. شما اگر حساب بکنید، میبینید آنچه که بشرِ آزادی از دست داده برای به دست آوردن آزادی برای خودش تحصیل کرده، بشرِ آزادی سلب کننده همانها را به صد درجه قویتر تحصیل کرده است. اگر تشکل را در نظر بگیرید، تشکل آنها خیلی بیشتر است؛ وحدت و اتحاد را در نظر بگیرید، اتحادشان خیلی قویتر است؛ وسیله را در نظر بگیرید، وسیلهشان خیلی بیشتر است. شما الآن اگر بزرگترین احزاب ملی دنیا را با تمام تأسیساتشان در نظر بگیرید میبینید در مقابل دستگاه جاسوسی سیا یا اینتلیجنت سرویس صفر است و چیزی نیست. تمام قدرتها و امکانات را، حتی قدرتهای تبلیغاتی، در اختیار خودش گرفته که باز بشر میبیند فاصله فردِ آزادی از دست داده با فردِ آزادیسلبکننده به همان نسبتی است که در قدیم بود بلکه صد درجه بالاتر. یک کاری هم علاوه شده است و آن کار علاوه این است:

اسم الکتاب : پانزده گفتار ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 106
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست