از کسانی که سخت با اعتقاد به مثل افلاطونی مخالف بوده و بر آن طعنهها و تشنیعاتی وارد کرده «شیخ الرئیس ابو علی بن سینا» است.
طبق عقیده افلاطون افراد متغیر مادی تنها به حواس ادراک میشوند ولی علم به آنها تعلق نمیگیرد زیرا علم به چیزی تعلق میگیرد که کلی و خارج از حیطه زمان و مکان است و آن همان «ایده» است.
بنا بر آنچه از کتب تاریخ فلسفه استفاده میشود، تا اواخر قرن هفدهم «ایده آلیسم» تنها به این مسلک (اعتقاد به مثل) گفته میشده و مورد استعمال دیگری نداشته ولی بعدها موارد استعمال زیادی پیدا کرده، و حتی گفته شده است شاید هیچیک از لغات دنیا اینقدر معانی مختلف به خود ندیده است.
اما معنای اصطلاحی که اخیراً شایع شده و مادیین نیز در کتب خود طبق همان معنا «ایده آلیسم» را تعریف میکنند و در این مقاله هم رعایت همین اصطلاح شده این است که «ایده» یعنی مطلق تصورات ذهنی (اعم از حسی و خیالی و عقلی) و ایده آلیسم یعنی مسلک کسانی که ایده یا تصورات ذهنی را اصیل میدانند، یعنی این تصورات را صرفاً مصنوع خود ذهن میدانند و به وجود خارجی این صور در عالم خارج قائل نیستند.
این مسلک از لحاظ اینکه منکر یک امر بدیهی است و جهان خارج را هیچ در هیچ میداند و اساس سوفیسم نیز بر انکار بدیهیات و هیچ در هیچ بودن جهان خارج است در این مقاله مرادف با سفسطه و نقطه مقابل «رئالیسم» که به معنای اصالت واقعیت است، قرار داده شده.
این نکته ناگفته نماند: مادیین با آنکه ایده آلیسم را طبق همین اصطلاح اخیر که مرادف با سفسطه است در کتب خود تعریف میکنند تحولاتی که این لغت از عهد افلاطون تا کنون پیدا کرده و معانی گوناگونی که به خود گرفته نادیده گرفته کلیه دانشمندان غیر مادی را از قبیل افلاطون و ارسطو و دکارت و کانت و غیرهم