اسم الکتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب المؤلف : مدرس تبریزی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 149
در ضمن اوراقش يافتند و عينا بر سنگ مزارش نقش كردند و تاريخ نظم آن معلوم نيست و بخطّ خودش نوشته بوده كه اين قطعه را براى سنگ مزار خودم سرودهام:
اينكه خاك سيهش بالين است
اختر چرخ ادب پروين است
گرچه جز تلخى از ايّام نديد
هرچه خواهى سخنش شيرين است
صاحب آن همه گفتار امروز
سائل فاتحه و يس است
دوستان به كه ز وى ياد كنند
دل بىدوست دلى غمگين است
خاك در ديده بسى جانفرسا است
سنگ بر سينه بسى سنگين است
بيند اين بستر و عبرت گيرد
هركه را چشم حقيقتبين است
هركه باشىّ و ز هرجا برسى
آخرين منزل هستى، اين است
آدمى هرچه توانگر باشد
چون بدين نقطه رسد مسكين است
اندر آنجا كه قضا حمله كند
چاره تسليم و ادب تمكين است
زادن و كشتن و پنهان كردن
دهر را رسم و ره ديرين است
خرّم آن كس كه در اين محنتگاه
خاطرى را سبب تسكين است
ديوان قصائد و مثنويّات و مقطّعات و تمثيلات وى، نخست در مرداد 1314 ه و ثانيا در مهرماه 1320 ه خورشيدى مطابق رمضان 1360 ه قمرى در تهران چاپ حروفى شده و اين قصيده صاحب ترجمه را كه در صفحه 274 چاپ دوم ديوانش، در تحت عنوان مناظره گفته ثبت اوراق مىنمايد:
شنيدهايد ميان دو قطره خون چه گذشت
گَهِ مناظره، يك روز بر سر گذرى
يكى بگفت بدان ديگرى تو خون كهاى
من اوفتادهام اينجا ز دست تاجورى
بگفت، من بچكيدم ز پاى خاركنى
ز رنج خار، كه رفتنش بپا چو نيشترى
جواب داد، ز يك چشمهايم هردو چه غم
چكيدهايم اگر هردو از تن دگرى
هزار قطره خون، در پياله يكرنگند
تفاوت رگ و شريان نميكند اثرى
ز ما دو قطره كوچك چه كار خواهد خاست
بيا شويم، يكى قطره بزرگترى
اسم الکتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب المؤلف : مدرس تبریزی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 149