جستوجو و تحقيق يا پيگري و رسيدگي است- به معناي طريقهي منظم تحقيق که
فرايند معيني براي دستيابي به دستاورد علمي داشته باشد، به کار ميرود.
تحقيق نيز دربرگيرندهي پژوهشهاي توصيفي و تبييني است؛ البته در علوم از
انواع تحقيق سخن به ميان آمده است. مقصود از تحقيق، تلاش براي شناخت اين
واقعيت است که دامنهي دين در عرصههاي مختلف چه مقدار است؟ فن تحقيق نيز
به معناي مهارت و جنبهي عملي تحقيق، و شيوهي تحقيق نيز به معناي طرز عمل
تحقيق است.
2. روشهاي گوناگون کسب معرفت: همانگونه که عالمان منطق و
معرفتشناسي گفتهاند، براي تبيين معارف نظري، به فکر و استدلال و استنباط
نيازمنديم، تا بتوانيم با برقراري ارتباط بين اين معارف و بديهيات به معارف
جديدي دست يابيم؛ اما تنها راهکارهاي فرايند فکر، ارتباط نظريات و
بديهيات، قياس، استقرا و تمثيل است؛ اگر سير فکر و استدلال از کلي به جزئي
باشد، قياس، و اگر از جزئي به کلي باشد، استقرا ميگويند و چنانچه از جزئي
به به جزئي باشد، تمثيل نام دارد. البته معرفتشناسان ميگويند که استقرا و
تمثيل، گر چه نتايج ظني به ارمغان ميآورند، ولي در استنتاج نيز به قياس
محتاجاند [1].
حال که انواع سير تفکر روشن گشت، بايد توجه داشت که هر تحقيق علمياي بايد از ابزاري چون: عقل، حس، تجربه، دل و نقل بهره بگيرد.
3. روش عقلي، روشي است که سير تفکر را بر مقدمات عقلي محض استوار
ميسازد، اين مقدمات در نهايت به بديهيات اوليه و گزارههاي ماقبل تجربه
منتهي ميگردند؛ به عبارت ديگر، کبراي قياس از مقدمات حسي و تجربي گرفته
نشده است. بدون شک، اين روش کاربرد و گسترهي خاصي دارد و نميتوان مسائل
علوم طبيعي يا عرفاني و يا پارهاي از مسائل الهيات را از اين طريق جستو
جو کرد. البته اين روش از اعتبار منطقي والايي برخودار است؛ ولي نميتوان
از نارسايي روش تجربي به جاي گزيني روش عقلي فتوا داد. روش تجربي و
استقرايي- با توجه به تفاوت منطقي ميان آن دو- روشي است که از مقدمات حسي و
تجربي بهره ميگيرد؛ ولي نبايد از نکات ذيل غفلت کرد:
اولاً: روش تجربي محض در عرصهي علوم تجربي وجود ندارد. و بيشک اين
روش، در استنتاج، به روش عقلي، و در نتيجه به مقدمات ما قبل تجربه، به
ويژه اوليات،