6/ 7 و چون عالم از جهت قابليتش، مانند خانه، نقش و نگار نداشت-
همچنان كه [خداوند] در مورد وجود عالم و موجودات اشاره كرده و فرموده:
وَ الطُّورِ وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ في رَقٍّ مَنْشُورٍ وَ الْبَيْتِ
الْمَعْمُورِ [طور/ 1- 4: سوگند به طور و كتاب نوشته شده در صفحه گسترده
شده و اين خانه آبادان شده]- بنا بر اين «طور» مرتبه عالم است از جهت
حقيقت ثابت و امكانش و «كتاب مسطور» ممكناتند كه در صفحه وجودى كه همان رق
منشور است ظاهرند.
از اين روى، حكمتش محاكات [: باز نمودن] مظهريت را اقتضا كرد كه
حضرت خليل عليه السلام بنا كننده كعبه، و اسماعيل عليه السلام كمك كننده به
او در آن كار باشد. بنا بر اين، كعبه كه نخستين خانهاى بود كه براى
مردمان بنا شد، همانند حقيقت عالم است كه قابل ايجاد اول، از ايجاد كننده-
از جهت صفت اقتدارى كه عقل اول صورت آن است- مىباشد.
7/ 7 شيخ ما- كه خداوند از وى خشنود باد- جواب كسانى را كه از حقيقت
عقل اول- و از چه آفريده شده- از او پرسيدهاند داده و فرموده: از صفت
قدرت- نه از صفتى ديگر- آفريده شده است از اين روى به قلم ناميده شده، چون
قلم نسبت با دست دارد و دست، صورت قدرت است. بنا بر اين، خليل عليه السلام
از اين جهت مظهر عقل اولى است كه آن عقل، نخستين سبب از اسباب وجودى ايجادى
و شرط در برپاداشتن خانه وجود است كه بر مرتبه امكان بنا گرديده، و
اسماعيل مظهر نفسى است كه همان لوح است، يعنى از آن جهت كه محل كتابت و نقش
ايجادى تفصيلى است.
8/ 7 و سخن حضرت خليل عليه السلام- آن گونه كه خداوند در كتابش براى
ما بيان داشته- نزد آن كس كه آگاه بر اسرار قرآن و بطون و حدود و مطلعاتش
است، دلالت دارد بر آن چه كه ما بيانش را نموديم، و آن بيان اوست به زبان
عقل اول و نفس: وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ من الْبَيْتِ [و
چون إبراهيم پايههاى خانه را بالا مىبرد] (اشاره است به وجود عالم) وَ
إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ
الْعَلِيمُ رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ