بلند عزتش، ديدگان تيزبين و بينندگان ناظر را بازداشت، و
برگزيدگان در اتصال و به قرب بىپايان او چشم دوختند و او را از غير او
برگزيدند و به رغبت تمام و فراوان طلبش نمودند.
2 سپس از اين گروه، خالصترينشان از همه را براى مقام قرب برگزيد و
پس از آن كه خويش را بدانان شناسانيد و گواه گرفت، مشرف به دوام ديدار خويش
و دوستى خالصش گردانيدشان و به جانشينى و نيابت از خويش اختصاصشان بخشيد،
لذا بين او و بندگانش در مقام وسايط قرار گرفتند، و خداوند سبحان بدان سبب
وقت و حالات ظاهر و باطنشان را آبادان و نيكو گردانيد و درخواستشان را به
سرعت برآورده ساخت و در آيات و نشانههاى آفاق [: جهان خارج] و نفوس
خودشان [خويش را] بدانان نمايانيد، در نتيجه به معرفت و شهود او به دلهاى
تابناك و ديدگان بينا تحقق و ثبوت يافتند.
3 و درود الهى بر كسى باد كه كاملترين بهره و نصيب را از اين شرف
بلند برده و به كمال ترقى خويش تا مقام «أَوْ أَدْنى»(1) و جايگاه بلند-
يعنى محل ظهور صفات و اسماء حسنى- بازيافت، يعنى سرور ما «محمد» و آل و
عترت او و كاملان از برادرانش و همچنين كاملان از وارثانش
كه سروران و مهتران دنيا و آخرتاند.
4 و بعد: چون كتاب فصوص الحكم از نفيسترين و گرانبهاترين كتابهاى
شيخ و پيشواى كامل، پيشرو كاملان و راهنماى امت، پيشواى پيشروان، محى
الدين
(1). شيخ عبد الرزاق كاشانى در رساله اصطلاحاتش گويد: او ادنى
عبارت است از احديت عين جمع ذاتى كه به واسطه برطرف شدن امتياز و دوگانگى
اعتبارى در آن جا، كه به سبب فناى خالص و طمس و محو تمامى رسوم حاصل
مىشود. و قاب قوسين عبارت است از مقام قرب اسمائى- به اعتبار تقابل بين
اسماء از امر الهى- كه به نام دايره وجود ناميده مىشود، مانند إبداء
(ايجاد) و اعاده (بازگشت دادن) و نزول و عروج و فاعليت و قابليت، و آن
اتحاد با حق تعالى است با امتياز و دوگانگى اعتبارى كه از آن تعبير به
اتصال مىشود و بالاتر از اين مقام، مقامى- جز او ادنى- نيست.