1/ 3 بدان كه چون اولين مرتبه از مراتب الهى كه بدان اول بودن و
مبدأ بودن حق تعالى ثبوت پيدا مىنمايد مرتبه احديت جمع است و بيانش هم
گذشت، بنا بر اين، صفت فياض بودن و مصدر بودن- همان گونه كه بيان شد- پس از
آن است، و اولين قابل و پذيراى اين فيض ذاتى الهى عالم أرواح بود كه از
جهت رهايى و مجرد بودن از كثرت امكانى و تركيب و نقايصى كه از وسايط فراهم
مىآيد كاملترين موجودات است و نسبتش هم به وحدانيت حق تعالى از غير خودش
كاملتر و تمامتر است. لذا ارتباط و پيوستگيش به حضرت حق متعال فقط از
همين جهت [: وحدانيت] است، بدين سبب از كمالات الهى چيزى جز بهرهمندى از
نسبت ارتباط و پيوستگيش به حضرت وحدانيت، و قبولش مر فيض وجودى غير آميخته
به احكام كثرت امكانى و وسايط را، دارا نشده است. از اين روى، علمش- از جهت
تجرد و دورىاش از كثرت و تركيب و دارا بودن صفت نيازمندى- منحصر به معرفت
حق تعالى است، لذا به صفت تنزيه ظاهر شد و رنگ آن را به خود گرفت.