اسم الکتاب : تبيين براهين اثبات خدا المؤلف : جوادی آملی، عبدالله الجزء : 1 صفحة : 239
باز گردد ، از احکام عامّ عليّت است و اگر در تحليلي عميق تر ،
ناظر به غايتي مشخص باشد که هر فعل ناگزير از آن است ، حکايت از علّت غايي
براي هر فعل دارد .
در تحليل مسئله عليّت ، اگر چه علت صوري و مادّي به بخش خاصي از
هستي - جهان طبيعت - تعلّق دارند ؛ ليکن علّت فاعلي و غايي ، بدون هيچ گونه
اختصاصي ، براي هر فعلي ضروري بوده و همان گونه که سلسله علل فاعلي با
استعانت از امکان ماهوي يا امکان فقري يا با کمک استحاله تسلسل در علل به
علت العلل ختم مي شود و علّت العلل که همان علت حقيقي و بالذات است ، به
عنوان موجودي که از ضرورت ازلي بهره مند بوده و غنا و بي نيازي عين ذات آن
است ، همان ذات واجب است ، سلسله علل غايي نيز در نهايت به غايت بالذات ختم
خواهد شد و آن عين واجب است که داراي ضرورت ازلي است ، چون همان گونه که
ارسطو در آثار خود از جمله الالف الصغرى اشاره داشته[1]و بو علي به تفصيل
آن را بيان نموده است[2]، علت غايي فاعليّت فاعل را تأمين مي نمايد ، علت
غايي نيز در نهايت به علّت فاعلي بازگشت نموده ، بلکه سر سلسله علل فاعلي
مي شود .
بدين ترتيب ، همراه با استنادي که اصل ماده و صورت به علل فاعلي و
غايي خود دارند ، علل چهارگانه به يک علت که همان فاعل حقيقت است ، باز مي
گردد و آن فاعل ، همان گونه که بر خلاف علل متوسطه به ذات خود فاعل بوده و
در فاعليت نيازمند به غير نيست ، به ذات خود نيز غايت است و او را غايتي در
فراسو نمي تواند باشد .
برهان نظم با بيان فوق ، اگر به غايتي بازگشت نمايد که در هر فعل بالضرورة