اسم الکتاب : صلح امام حسن (ع ): پرشکوه ترين نرمش قهرمانانه ي تاريخ المؤلف : آل ياسين، الشيخ راضي الجزء : 1 صفحة : 493
جز من را منظور نداشته است , او را بيرون كنيد تا با من در يكشهر نباشد و صعصعه
را از كوفه بيرون كردند [1]
ابن عبدربه مى نويسد : روزى صعصعه بر معاويه در آمد و عمرو بن عاص در كنار او
بر سرير نشسته بود چون صعصعه وارد شد , وى گفت : او را بخاطر( ترابى گرى)
اش [2] جاى دهيد ! صعصعه گفت : من ترابى ( خاكى ) ام , از خاك آفريده شده
ام و بدان باز ميگردم و از آن بر انگيخته ميشوم ولى تو شراره ئى از شعله ى آتش
ميباشى
هيئتى از عراق بر معاويه وارد شد , در ميان گروه كوفه( عدى بن حاتم) و
همراه گروه بصره( احنف بن قيس) و( صعصعة بن صوحان) نيز بودند عمرو بن
عاص به معاويه گفت : اينان رجال دنيا و شيعيان على و همانكسانند كه در جنگهاى
جمل و صفين در كنار او مى جنگيدند , از ايشان بر حذر باش !
بارى , ماجراهاى جناب( عبدالقيس صعصعة بن صوحان) بقدرى فراوان و
گوناگون
است كه ياد كردن همه ى آنها , به اختصار مورد نظر ما سازگار نيست , همين اندازه
خواستيم با بيان مطالبى كه گذشت , صفحه ئى از تاريخ برخوردهاى او با معاويه و
روش معاويه با او را از نظر خوانندگان بگذرانيم
4 - عبدالله بن خليفه ى طائى :
آتش افروز هنگامه ى نبرد , جنگجوئى كه عمليات او در صحنه ى