responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : صلح امام حسن (ع ): پرشکوه ترين نرمش قهرمانانه ي تاريخ المؤلف : آل ياسين، الشيخ راضي    الجزء : 1  صفحة : 288
شرف ميخواهى ؟ گفت : كو و چگونه ؟ گفت : حسن را دست و پا مى بندى و تسليم معاويه مى كنى سعد گفت : لعنت خدا بر تو بادا ! با پسر دختر رسولخدا صلى الله عليه و آله و سلم در آويزم و دست و پاى او را ببندم ؟ چه بد مردى هستى تو !

حسن چون پراكندگى كار خود را مشاهده كرد , كسى را نزد معاويه بدر خواست صلح فرستاد و معاويه , عبدالله بن عامر و عبدالرحمن بن سمره بن حبيب بن عبد شمس را بسوى او گسيل داشت , پس آنان در مدائن بر حسن در آمدند و آنچه پيشنهاد كرده بودند پذيرفتند و با او مصالحه كردند](

كامل ابن اثير :

( چون حسن در مدائن فرود آمد منادى در لشكر فرياد برآورد : مردم بدانيد كه قيس بن سعد كشته شد و بگريزيد مردم با اين سخن روى به گريز نهاده و آنچه حسن داشت بغارت بردند) ( و سپس عين گفتارى را كه از طبرى نقل كرديم تماما آورده ) آنگاه مى گويد :

([ و بعضى گفته اند علت آنكه حسن كار را به معاويه واگذاشت آن بود كه در آن هنگام كه معاويه درباره ى واگذار كردن خلافت ( بهمين لفظ ) با او مكاتبه كرده بود , وى براى مردم خطبه ئى خواند و در آن پس از حمد و ثناى خدا گفت : بخدا سوگند درباره ى مردم شام , ما را ترديد و پشيمانى پيش نمى آيد ليكن ما با اهل شام به مدد همزيستى و صبر مى جنگيديم , اينك همزيستى با دشمنيها فرتوت شده و صبر با نا آرامى ها و جزعها شما

اسم الکتاب : صلح امام حسن (ع ): پرشکوه ترين نرمش قهرمانانه ي تاريخ المؤلف : آل ياسين، الشيخ راضي    الجزء : 1  صفحة : 288
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست