كارگزاران نظام اسلامى

خطوط كلى مسوولان جمهورى اسلامى

1 ـ شايستگى

• هـركـس در هـر شـغـلى كـه بـه او پـيـشـنـهـاد مـى شـود، اگـر شـايـسـتـگـى نـدارد بـراى آن شـغـل ، بـراى او صـحـيـح نـيـسـت و جـايـز نـيـسـت كـه در آن شغل وارد بشود و اگر شايستگى دارد براى آن ، براى او صحيح نيست كه شانه خالى كند.

ج 17، ص 151

2 ـ علم و فضيلت

• اگـر افـاضـل و دانشمندانى كه با فضيلت هستند، با فضيلتِ انسانى هستنداينها، سررشته دار يك كشور بشوند، فضيلت در آن كشور زياد مى شود، براى اينكه در آن مقامى كه هستند مردم به حسب عادت توجه به آنها دارند.

ج 14، ص 31

3 ـ صبغه خدايى

• آن وقـت جـمـهورى ما اسلامى مى شود و به كمال خودش مى رسد كه خداى تبارك و تعالى در اين ملت و در اين كشور حاكم باشد، يعنى از آن نقطه اولى تا آن آخر حكومت ، حكومت الهى باشد سردمداران ، همه الهى باشند، كسانى كه در راءس حكومت هستند، كسانى كه در راءس امور هستند الهى باشند.

ج 13، ص 268

4 ـ امتحان الهى

• هركس در هر مقامى كه هست و هر مسؤ وليتى كه دارد همان مقام و همان مسؤ وليت امتحان اوست .

ج 18، ص 212

5 ـ تزكيه باطن

• هـمه مكلفيم كه تزكيه بشويم ، تا بتوانيم از نور الهى و نور قرآن استفاده كنيم ،لكن اين تـزكـيـه بـراى دولتـمـردان و رده هـاى بـالا لازم تـر اسـت تـا بـراى امثال ماها.

ج 14، ص 256

6 ـ آبروى جمهورى اسلامى

• بـه هـمـه كـسـانى كه در اين كشور الا ن مشغول يك خدمت هستند عرض مى كنم كه توجه داشته باشيد كه آبروى جمهورى اسلامى [را] كه آبروى اسلام است ، حفظ كنيد؛ جمهورى اسلامى امروز آبرويش بسته است به آبروى متصديان امر.

7 ـ معيار گزينش (تقوا و جهاد)

• بـه هـمـه مـسـؤ ولان كشورمان تذكر مى دهم كه در تقدم ملاك ها، هيچ از امكانات و تصدى مسؤ وليت ها و اداره كشور و بالاخره جايگزين همه سنت ها و امتيازات غلط مادى و نفسانى بشود.

ج 20، ص 123

• ... مـصـلحـت زجـركـشيده ها و جبهه رفته ها و شهيد و اسير و مفقود و مجروح داده ها و در يك كلام مـصـلحـت پـابـرهـنـه هـا و گـودنـشـيـن هـا و مـسـتـضـعـفـيـن ، بـر مـصـلحـت قـاعـديـن در منازل و مناسك و متمكّنين و مرفّهين گريزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد.

ج 20، ص 124

• در حكومت اسلامى بهاى بيشتر و فزون تر از آن كسى است كه تقوا داشته باشد، نه ثروت و مـال و قـدرت ؛ و هـمـه مـديـران و كـارگـزاران و رهـبـران و روحـانـيـون نـظـام و حـكـومـت عـدل موظفند كه با فقرا و مستمندان و پابرهنه ها بيشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند.

ج 20، ص 129

8 ـ عمل به قانون اساسى

• مـعـيـار در اعـمـال نـهـادهـا قـانون اساسى است و تخلف از آن براى هيچ كس چه متصديان امور كشورى و لشكرى و چه اشخاص ‌ عادى جائز نيست .

ج 14، ص 128

9 ـ رعايت بيت المال

• ... كـسـانـى كـه مـتـكـفـّل حـكـومـت هـسـتـنـد تـا انـدازه مـمـكـن در بـيـت المال [مسلمين ] تصرف نكنند. يك درهمش در آن طرف حساب دارد بايد حساب بدهيم .

ج 19، ص 233

• بيت المال مسلمين صرف آن چيزى بشود كه براى مسلمين است .

ج 19، ص 224

10 ـ پايه ريزى محكم بنيان هاى حكومت

• شـوراى نـگـهـبـان و شـوراى عـالى قـضـايـى و مـجـلس و دولت بـايـد بـه گـونـه اى عـمـل كـنـنـد كـه بـنـيـان مـحـكـمـى را پـايـه گـذارى نـمـايـنـد... سـعـى كـنـيـد مثل مشروطه سستى نشود.

ج 18، ص 179

11 ـ ساماندهى اقتصادى

• بـايـد دولت هـرچـه سريع تر طرح هاى به سود ملت را كه متوقف شده و آنها كه جديد است به اجرا گذارد تا وضع اقتصادى كشورمان سر و سامان يابد.

ج 12، ص 21