اسم الکتاب : مباني نظري تجربه ديني المؤلف : الشیرواني، علی الجزء : 1 صفحة : 268
يك حركت حبّى و عاشقانه است. از سوى ديگر، با استناد به روايت «خلق اللّه آدم علىصورته»[1]
آفرينش انسان كامل، بر صورت الهى و براى آن است كه خداوند همه اسما و صفات
خود را كه در عالم كبير بهطور پراكنده جلوه كرده است، يكجا و در يك مجلى
بنگرد. عشق خدا به مخلوق به خاطر آن است كه خدا خود را در مخلوق متجلى
ساختهاست. همچنين با طرح حديث قرب نوافل و قرب فرايض، پشتوانه فناى صفاتى
و ذاتى سالك الى اللّه را محبت خاص الهى، كه در اثر كوشش بنده فراهم گشته،
معرفىمىكند.[2] از نظر ابنعربى روح دين همان محبت است؛ چنان كه
مىگويد:
و بر آن است كه اين محبت، بيش از هرجا در آيين حضرت محمد صلي الله عليه و آله تجلى يافته است.
فإِنّ محمداً9 له من بين سائر الأَنبياء مقام المحبة بكمالها.[4]
ثانياً اتو از يك سو، گوهر ناب همه اديان را تجربه مينوى مىداند كه
در آن، امر قدسى (نومن) با ويژگىهاى قهر و سطوت و هيبتزايى بر شخص جلوه
مىكند و از سوى ديگر، معتقد است غلبه مفاهيمى مانند خيرخواهى، خوبى و خير
محض، كه مربوط به جنبههاى عقلانى امر قدسى است، موجب خفته و خفه شدن بعد
مهمتر آن مىگردد.[5]
نتيجه طبيعى اين دو مقدمه آن است كه هرچه يك دين از جنبههاى عقلى
غنىتر باشد، از حقيقت خود دورتر شده، نصيب كمترى از گوهر ناب دين دارد و
از آن سو، هر چه عناصر عقلانى در يك دين كمتر برجسته باشد، نومن در آن
زندهتر و با شكوهتر جلوه مىكند و حيات دينى را بارورتر مىسازد، در حالى
كه اتو در توجيه برترى دين مسيحيت، درست عكس اين نتيجه را معتقد مىگردد.
به عقيده او، در مسيحيت، عناصر عقلانى دين به وفور يافت مىشود (مقدمه اوّل) و
[2] ابنعربى در فتوحاتالمكيه به تفصيل درباره محبت سخن گفته است. (ر.ك: ابنعربى، الفتوحات المكيه، ج 2، پيشين، ص 362 – 329).
[3] ابنعربى، ترجمان الاشواق، ص 57. (من از مذهب عشق پيروى مىكنم، سپاهيان عشق به هر سو رو كنند، عشق ايمان و عقيده من است).
[4] ابنعربى، ذخائر الاعلاق فى شرح ترجمان الاشواق، ص 44 (به نقل
از: محسن جهانگيرى، محيىالدين عربى، ص492، پاورقى). ترجمه: «از ميان همه
پيامبران تنها محمد صلي الله عليه و آله مقام محبت را بهطور كامل دارا
است».