اسم الکتاب : مباني نظري تجربه ديني المؤلف : الشیرواني، علی الجزء : 1 صفحة : 262
دوم: حقيقت غايى، كه متعلق تجربه عرفانى است، به عقيده هر دو،
امرى متعالى است. تأكيد اتو بر سرّ بودن خداوند، بر اساس مفهوم كليدى
«كاملاً ديگر» بودن او در بحثهاى پيشين روشن شد.[1] ابنعربى نيز با وجود
اعتقاد به وحدت وجود، بر جنبه تعالى و نزاهت ذات حق تأكيد دارد و همين
نكته، نظريه او را از «همه خدايى» يا حلول و اتحاد، بهعنوان ديدگاهى كه
خدا و جهان را يكى مىانگارد، متمايز مىسازد.[2]
سوم: هر دو بر اين امر متفقند كه حقيقت غايى، برتر از آن است كه در
قالب خير و شر اخلاقى محدود گردد. اتو قدر و بهاى نومن را از قبيل ارزش
وجودى مىداند نه ارزش اخلاقى. به باور او انضمام مفاهيم اخلاقى به نومن،
محصول انديشهورزى و تأمل عقلانى آدمى درباره حقيقت غايى است كه منجر به
پيدايش مقوله قدسى[3] مىگردد.[4]
اين ديدگاه اتو درباره نومن، كه آن را امرى وراى اخلاق مىانگاشت،
مورد انتقاد برخى دينپژوهان، هم چون جان بيلى[5] قرار گرفت. از نظر اتو
مفاهيم اخلاقى امورى هستند كه در بستر تكامل دين، همانند ديگر مفاهيم
الاهياتى، به نحو تشبيه و تمثيل به نومن افزوده شدند و سرانجام از تركيب
آنها مقوله پيچيده قدسى پديد آمد،[6] در حالى كه بيلى بر آن بود كه
مفاهيم اخلاقى، در ذات نومن راه دارد. از نظر بيلى، ذات قدسى با واقعيت
اخلاقى يگانگى دارد. مقصود او از اخلاق البته امرى فراتر از قوانين اخلاقى
است. آگاهى اخلاقى از نظر بيلى، آگاهى از همه غايتهاى ممكن، اميال،
خوبىها و ارزشها است كه سمت و سوى خاصى به رفتار انسان مىدهد. بيلى در
اين زمينه به كانت گرايش دارد.[7]
ابنعربى نيز ذات حق را برتر از معيارهاى اخلاقى خوب و بد مىداند و
معتقد است اين امور ارزشهايى نسبى است كه پس از فرآيند آفرينش (تجلى)
پديد مىآيد و به ملائمت و عدم ملائمت آثار اشيا و افعال با طبع كسى كه آن
را نيك يا بد مىشمارد، مربوط است.[8]