اسم الکتاب : مباني نظري تجربه ديني المؤلف : الشیرواني، علی الجزء : 1 صفحة : 231
در همان صورت مىنگرند و از ديگر جلوههاى آن محجوبند. و از اين
رو، هر دسته از عبادتكنندگانِ چيزى، عبادتكنندگانِ امور ديگر را تكفير و
لعن مىكنند؛ اما عارف كامل كسى است كه هر معبودى را [خواه مشروع باشد و
خواه غيرمشروع] مجلا و مظهر حق مىبيند كه حق در آن مجلا پرستش مىشود. از
اين رو، همگان معبود خود را اله ناميدهاند، با آنكه هر كدام نام خاصى
دارد؛ مانند سنگ، درخت، حيوان، انسان، ستاره يا فلك.[1]
سرّ اجتناب عارف از پرستش بتها
نكته شايان توجه آن است كه از نظر ابنعربى، عارفان هر چند
مىدانند همه اشيا مظاهر گوناگونى هستند كه حق در آنها تجلى يافته و هر كس
هر چه را مىپرستد، در حقيقت، دل به جلوه خاصى از خدا بسته، تجلى خاصى از
او را عبادت مىكند، اما عبادت اين صورتهاى جزئى را به حكم پيروى از
پيامبر زمانه خويش انكار مىدارند و بايد كه انكار كنند؛ زيرا آنان وظيفه
دارند از حكم پيامبر زمان خود پيروى كنند. علم لدنى آنان اين بينش را به
ايشان عطا مىكند كه پيروى از نبى را واجب بدانند و نبوت نيز مقتضى انكار
پرستش معبودهاى متعين است:
و أَما العارفون بالأَمر على ما هو عليه فيظهرون بصورة الإِنكار
لما عبد من الصور لأَنّ مرتبتهم في العلم تعطيهم أَن يكونوا بحكم الوقت
لحكم الرسول الذّي آمنوا به عليهم، الذي به سمّوا مؤمنين... فأمرهم
بالانتزاح عن تلك الصور لمّا انتزح عنها رسول الوقت اتباعاً للرسول طمعاً
في محبة اللّه إِياهم بقوله: ﴿قل إِن كنتم تحبّون اللّه فاتبعونى يحببكم اللّه﴾؛
و اما آنان كه از حقيقت امر، آن گونه كه هست، آگاهند، در برابر
پرستش صورتها، حالت انكار به خود مىگيرند؛ زيرا جايگاه خاص علمى ايشان به
آنان مىآموزد كه به حكم وقت باشند؛ يعنى حكم رسولى كه به او ايمان آوردند
و به اين[پيروى از او] مؤمن خوانده شدهاند .... بنابراين، چون رسول وقت
از پرستش صورتها دورى گزيد، [عارف كامل] آنان [محجوبان] را به پيروى از
رسول وقت، از پرستش صورتهاى معبود پرهيز داد، زيرا خواهان جلب محبت خداوند
به خود بودند، كه فرمود: «بگو: اگر خداوند را دوست