اسم الکتاب : مباني نظري تجربه ديني المؤلف : الشیرواني، علی الجزء : 1 صفحة : 227
حضرت موسى براى گرفتن الواح، مدتى قوم خود را ترك گفته بود و
غيبت او به طول انجاميد، سامرى با گردآوردن زينت قوم، گوسالهاى پرداخت و
مردم را به پرستش آن فراخواند.
و چون موسى، خشمناك و اندوهگين به سوى قوم خويش بازگشت، گفت: پس از
من چه بد جانشينى براى من بوديد! آيا بر فرمان پروردگارتان پيشى گرفتيد؟ و
الواح را بر زمين افكند و [موى] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود
كشيد.[1]
از نظر ابنعربى، سبب خشم و غضب موسى بر گوساله پرستى قوم، آن بود
كه نيك در الواحى كه در دست داشت، نظر نكرده و آنها را بر زمين افكنده
بود، كه اگر نيك تأمل كرده بود، در آن الواح هدايت و رحمت مىيافت.[2] چنان
كه در چند آيه بعد آمده است:
«چون خشم موسى فرو نشست، الواح را بر گرفت و در نوشته آن، براى
كسانى كه از پروردگارشان بيمناك بودند، هدايت و رحمتى بود».[3] اين هدايت
از نظر ابنعربى همان عمل گوساله و گمراه ساختن سامرى و برائت هارون از آن
بود، كه در الواح مكتوب بود.
آنگاه هارون به موسى گفت: من ترسيدم كه تو بگويى: ميان
بنىاسرائيل جدايى افكندى و مرا سبب پراكندگى و دودستگى ايشان بدانى؛ چه
اين كه پرستش گوساله ميان آنان دو دستگى ايجاد كرد؛ زيرا برخى از آنان به
پيروى از سامرى و تقليد از او، گوساله را پرستيدند و بعضى از آنان از پرستش
گوساله باز ايستادند تا موسى نزد آنان آيد و از وى در اين باره بپرسند. از
اين رو، هارون بيم آن داشت كه اين جدايى ميان آنان به او نسبت داده شود؛
اما موسى به حقيقت امر [درباره توحيد و پرستش خداوند] آگاهتر از هارون
بود؛ چه اين كه مىدانست ياران گوساله، چه كسى را پرستش مىكردند؛ زيرا او
مىدانست كه خداوند حكم فرموده كه جز او پرستش نشود و آنچه را حكم فرمود،
غير آن نخواهدشد. بنابراين، توبيخ موسى هارون را به اين علت بود كه هارون
پرستش گوساله را انكار مىكرد و قلب او چون موسى گسترش نداشت؛ چه اين كه
عارف حق را در هرچيز مىبيند، بلكه او را عين هر چيز مىبيند: