اسم الکتاب : مباني نظري تجربه ديني المؤلف : الشیرواني، علی الجزء : 1 صفحة : 173
حاصل از اين تجارب، طورى وراى طور عقل معرفى مىشود. ابنعربى در
موارد متعددى با صراحت اعلام مىدارد كه علوم اهل اسرار، كه از طريق كشف و
شهود و با تجلى الهى و دريافت فيض قدسى دريافت كردهاند، فراسوى مرزهاى
عقل است.[1]
سخنان ابنعربى در بيان مقصود وى از عبارت فوق، گوناگون و گاه به
ظاهر تناقضآميز است. برخى گفتههاى او حاكى از آن است كه مقصود وى از وراى
طور عقل بودنِ معرفت وهبى، آن است كه «عقل در نيل به اين معرفت،مستقل
نبوده، تنها قابل و پذيرنده آن است كه نمىتواند براى آن، اقامه دليل و
برهان نمايد و از اين رو است كه وراى طور مدارك عقل بوده، از حدود تمثيل و
قياس بيرون است، و لذا تحت عبارتى در نمىآيد و تعبير از آن ناممكن
مىنمايد».[2]
از اين عبارت استفاده مىشود كه اوّلاً، معرفت وهبى را عقل مىفهمد و
صحيح مىداند و آن را مىپذيرد. ثانياً، عقل بهطور مستقل و با تمسك به
نيروى فكر و انديشه، هرگز نمىتواند بدان دست يابد و از اين رو است كه طورى
وراى طور عقل است. ثالثاً، هر چند عقل اين معارف را از طريق فيض الهى
دريابد و بپذيرد، از تبيين آن با تمسك به مفاهيم و گزارهها عاجز و ناتوان
است، بلكه اين معرفت، خود به گونهاى است كه در اين قالبها در نمىآيد.
در جايى ديگر ابنعربى سخن را از اين فراتر برده، بيان مىكند كه
در ميان آنچه پيامبر صادق از طريق وحى دريافت داشته و به مخاطبان عرضه
كرده است، امورى درباره خداوند و در مقام معرّفى او بيان شده است كه دليل
عقلى آن را محال مىشمارد.[3] كان الدليل العقلي يحيلها. آنچه موجب حيرت
عقل مىگردد، آن است كه از يك سو، با ادله عقلى وجود خداوند، وحدانيت او و
صفات او را به اثبات رسانده است و آنگاه رسول با دلايل متقنِ حاكى از
رسالت الهى آمده و عقل نيز او را تصديق نموده و درستى اخبار او را باور
داشته است، و از سوى ديگر، همين پيامبر امورى را به خداوند نسبت مىدهد و
[1] ر. ك: همان، ج 1، ص 31، 271، 278 و 324؛ ج 2، ص 114، 116، 128، 523، 644، 645، 660 و 671؛ ج 3، ص 164 و 291؛ ج 4، ص 168.