ابنعربى در جايى ديگر، دانشها را به دو دسته تقسيم مىكند: كسبى و وهبى، و در بيان آن مىگويد:
دانشى هست كه ما آن را از انديشهها و حواسمان كسب مىكنيم و دانش
ديگرى هست كه با هيچ وسيلهاى كه نزد ما است، نمىتوانيم آن را كسب كنيم،
بلكه داده يا عطايى از سوى خداوند است كه آن را در دلها و روانها نازل
مىكند و ما آن را بدون هيچ سبب بيرونى مىيابيم. اين مسألهاى دقيق است؛
زيرا بيشتر مردمان مىپندارند كه دانشهاى حاصل از تقوا، دانشهاى
وهبىاند؛ اما چنين نيست. آنها دانشهاى مكتسب از راه تقوايند؛ چون خداوند
تقوا را راهى به سوى حصول آنها قرار داده است، همانگونه كه انديشه درست
را با ترتيب مقدمات، سببى براى حصول دانش قرار داده است، به همان سان كه
بينايى را وسيله رسيدن به ديدنىها قرار داده است؛ اما علم وهبى از راه سبب
به دست نمىآيد، بلكه از جانب خداوند است.[2]
شايان ذكر است كه ابنعربى در موارد ديگر، معناى عامترى براى علم
وهبى بيان مىكند و آن را در برابر هرگونه دانشى كه از طريق انديشه به دست
مىآيد، قرار مىدهد. در اين بيان، به طور كلى، دو راه براى دستيابى به
دانش وجود دارد: يكى انديشه و ديگرى وهب، كه همانا فيض الهى است. ابنعربى
انديشه را راهى مطمئن براى{P دستيابى به علم نمىداند؛ زيرا در آن،
نادرستى و فساد راه مىيابد و در درستى آن ترديداست.
{P 3و. همان، ص 261. P
قلمرو علم وهبى
از نظر ابنعربى، علم وهبى كه از طريق «كشف و وجود» به دست مىآيد، عام است و
[1] داود قيصرى، شرح فصوصالحكم، تصحيح سيد جلالالدين آشتيانى، ص 7.