در سدههاي اخير، بيعت جاي خود را به انتخابات و رفراندوم
داده است.از آن جا كه تشكيل حكومت ديني و حمايت از آن و مقابله
با مخالفان يكي ازوظايف مردم مسلمان است، از نظر قانوني و ديني،
مردم نميتوانند بعد ازشركت در بيعت و انتخابات پيمان خود را نقض
كنند؛ مگر اين كه حكومت وشخص حاكم از مفاد و اصول بيعت و ميثاق
عدول كند. حضرت علي(ع)اولين حق حكومت بر مردم را وفا به بيعت ذكر
ميكند:
اما حق من بر شما وفاداري به بيعت است.
همانا مردم، پيش از بيعت، آزادند كه بيعت نكنند؛ اما بعد از بيعت حقبازگشت ندارند.
ناگفته پيدا است، وجوب اطاعت از حكومت ديني در چهار چوب
اصولانساني و ديني تحقق مييابد. اگر حكومت بر خلاف انسانيت و دين
فرمانيصادر كند، پيروي از آن گناه شمرده ميشود.
حضرت در اين باره ميفرمايد: اطاعت از مخلوق در معصيت خدا روانيست.
امام(ع) اطاعت مردم از فرماندارش (مالك اشتر) را به مطابقتفرمانهاي وي با حق مشروط ميسازد:
سخنان و اوامر مالك را گوش فرا داريد چنانكه مطابق حق باشد، از آنپيروي كنيد.
افزون بر اين، آنچه بر مردم واجب است، موافقت و التزام
عملي است.اهل نظر و تخصص ميتوانند به بررسي حكم حاكم ديني
بپردازند و دلايل
نادرستي حكم را در قالب نصيحت و انتقاد سازنده به وي انتقال دهند.
3. اطاعت از اوامر حكومتي
حق پيشين حكومت يعني وفاداري مردم به حكومت مربوط به
حمايت ازاصل نظام و شخص رهبر ميشود كه به معناي استمرار پذيرش و
رضايت خوداز حكومت و حاكم و عدم مخالفت با آن است. حكومت علاوه بر
آن حق برشهروندان خود اين حق و انتظار را دارد كه در مراحل بعدي و
جزئي از اوامرحكومتي و اجتماعي آن نيز حمايت و عامل بدان باشند.
به ديگر سخن، وظيفه ديني مردم در بيعت و رضايت و پذيرش
حكومت وحاكم منحصر نيست. آنها بايد در استمرار حكومت و استحكام آن
نيز نقشمثبت داشته باشند. اطاعت از فرمانهاي حكومت، بخشي از اين
وظيفه بهشمارميآيد. امام علي(ع)، در اشاره بدين امر، ميفرمايد:
اما حق من بر شما ... آن است كه هر گاه فرا ميخوانم، بپذيريد و هرزمان فرمان ميدهم، پيروي كنيد.
حق گرداننده حكومت اين است كه از او اطاعت كنيد و به مخالفت باوي روي نياوريد.
4. نصيحت و خيرخواهي براي حكومت
خواسته و طلب حكومت و حاكم از مردم تنها در اطاعت از آن
منحصرنشده است بلكه يكي ديگر از حقوق حكومت بر مردم اين است كه
حكومت ومسؤلان حكومتي را بانصيحت و ارائه راهكارهاي نظري و عملي در
پيشبردامور ياري رسانند. حكومت اين انتظار و توقع را از مردم مخصوصاً
ازمتخصصان و فرهيختگان جامعه دارد با تذكار ضعف و كاستيهاي دولت
آنرا در خدمت بيشتر امداد كنند.
در مكتب علوي، نصيحت و انتقاد سازنده از حكومت حق دو جانبه
است؛به اين معني كه مردم به دليل شهروندي حق دارند اشتباهات
حكومت را تذكردهند. از سوي ديگر، حكومت نيز حق دارد مردم در مسير
راهنمايياش گامبردارند. در اين ديدگاه، چنانچه مردم و متخصصان در
ارائه راهبردهاي نظريو عملي به حكومت سستي نشان دهند، حق حاكم
را پايمال كردهاند و شايستهنكوهش و كيفرند. حضرت علي(ع) در اين
باره ميفرمايد:
اما حق من بر شما... نصيحت و خيرخواهي آشكار و پنهان شما بر مناست.
حضرتاز مردم ميخواست كه با نصيحت دلسوزانه و خالصانه يارياش كنند:
مردم، مرا با اندرز خالص و تهي از هر نوع خيانت و ترديد ياريدهيد.
5. كيفر مجرم و توطئهگر
در فصل اول ذكر شد كه قاعده و مبناي حكومت علوي مدارا و
خوشرفتاري با شهروندان است، اما اگر شهروندان مرتكب جرمي شوند، اين
حقحكومت است كه به كيفر و مجازات مجرم و متخلف بپردازد، اين
كهحكومت ديني مجري اجراي حدود الهي است تقريباً در فقه از
مسلماتاست.
در اين قسمت به كلمات حضرت در خصوص حق حكومت در تعقيب وكيفر جرمهاي اجتماعي و سياسي اشاره ميكنيم.
چنان كه گفته شد، اطاعت از حكومت ديني در شمار حقوق حكومت
جايدارد. چنانچه برخي از مردم اين حق را پايمال كنند، نزد خداوند
مرتكب گناهشدهاند و حاكم ديني ميتواند، با تحليل نوع جرم و آسيبي
كه بر حكومت وامنيت و مصلحت جامعه وارد كرده است، به مجازات
آنان بپردازد.