اشپنگلر تاريخ را هم چون موجود زنده اى فرض مى كند و از تاريخ تفسيرى ادوارى دارد. از نظر وى هر دوره ى تاريخى حدود هزار سال
زندگى مى كند و با مرگ محتوم خويش از بين مى رود و دوره ى بعدى جاى گزين آن مى شود. او هر دوره ى تاريخى را به دو مرحله ى
«فرهنگ» و «تمدن» تقسيم مى كند.
اشپنگلر اعتقاد دارد كه تمدن هاى بشرى همانند موجودات زنده زايش،
بالش و مرگ دارند. در فلسفه ى او واژه هاى «فرهنگ» و «تمدن»
اهميت خاصى دارد. او بر اساس نظريه ى ادوارى خود تفاوت دقيقى بين اين دو
مفهوم قائل شده و معانى جديدى براى آن ها ارائه داده است. از
نظر وى فرهنگ مرحله ى زايش تمدن و مقدم بر آن است و تمدن مرحله ى مرگ فرهنگ
و مؤخر بر آن است. تمدن مصنوعى ترين حالت ها و
مرحله هايى است كه انسان رشد يافته مى تواند به آن برسد. تمدن خاتمه است.
مرگ بعد از زندگى و جمود بعد از انعطاف و گسترش است.
اشپنگلر بر اساس همين بينش دست به پيش بينى آينده ى بشر مى زند و تمدن
معاصر غرب را در سراشيبى انحطاط و مرگ مى بيند
و اعتقاد دارد بجاى آن تمدن جديدى از آسيا جايگزين مى شود. اشپنگلر مى گويد
فرهنگ ها چون گل مى رويند و مى بالند، ليكن
[1]ـ اسوالد اشپنگلر فيلسوف تاريخ آلمانى الاصل در بيستم و نهم مه 1880 ميلادى در بلاكن بورگ آلمان چشم به جهان گشود و در
هشتم مه 1936 ديده از جهان فرو بست. وى عملاً سه سال يعنى از 1911 تا 1914، وقت خود را صرف تهيه و تدوين اثر مهم و جاودانه ى
خويش يعنى «انحطاط تمدن غرب»:
(Spengler Oswald. TheDecline of the West) كرد. نخستين متن اين اثر در سال 1914 به پايان رسيد، اما جنگ جهانى اول و عامل هاى
بازدارنده ى ديگرى مانع چاپ و انتشار آن شد. در بهار 1917 به ويرايش و بازنگرى مجدد نسخه هاى اصلى خويش پرداخت و سرانجام در
ژوئيه ى سال بعد آن را منتشر كرد. با وجود سبك سنگين نگارش و گمنامى نويسنده، اثر او با استقبال كم نظيرى مواجه شد و در
عرض چند سال بيش از نود هزار نسخه از آن به فروش رفت. وى در سن پنجاه و شش سالگى در اثر حمله ى قلبى زندگانى را بدرود
گفت.
اسم الکتاب : بررسي نظريه هاي نجات و مباني مهدويت المؤلف : ابراهیم آودیچ الجزء : 1 صفحة : 307