در تمام دين هاى الهى و نيز بسيارى از مكتب هاى بشرى، اين اتّفاق نظر وجود دارد كه ستم و شرّ و بدبختى، ديرى نخواهد پاييد و
بالاخره عرصه ى گيتى شاهد خيزش «كسى» خواهد بود كه غلبه ى نهايى عدل ، نيكى و آسايش را به ارمغان خواهد آورد. اين «كس» را در
زرتشتى گرى «سوشيانت»[2] نام نهاده اند; در يهوديّت «مسيحا»يش خوانده اند، در اسلام و تشيّع، «مهدى»اش مى نامند و حتّى در
مكتبى الحادى چون ماركسيسم، اين «كس» را مى توان در هيأتِ «پرولتاريا»ى مسلّط بر جامعه هاى آينده مشاهده كرد. اقوام بدوى در
گوشه و كنار گيتى نيز در اين باورمندى همراه اديان و مكاتب هستند كه از جمله ى آنان مى توان از باور «اينكاها» به «ويراكوچا»[3]
(ايزدى كه پس از آفرينش گيتى، روزى بازخواهد گشت و شادى و بهره مندى را به ارمغان خواهد آورد) يا باورِ ساكنان جزاير ملانئيد به
بازگشت دوباره ى يك پادشاه (كه فقر و رنج را از ميان خواهد برداشت) اشاره كرد. از اين ها
[1]ـ در اين نوشتار اصل بر اين بوده كه در مقايسه ميان اديان گوناگون، با رعايت بى طرفى، به تحليل علمى پرداخته شود; از اين رو
اسامى مقدّسين و نام آورانِ همه ى مذاهب ـ بجز در نقل قول ها ـ بدون ادات احترام چون: حضرت، اشو، عليه السّلام و غيره، ذكر شده است.