از آنجا كه قرآن ، كتابى است براى همه مردم و همه با زبان عربى
آشنايى ندارند و به لغت ، كـتـابهاى علوم قرآنى ، تفسير، تاريخ ، حديث و
تمام قسمتهاى قرآن ، مسلّط نيستند، ناگزير بايد روش مراجعه آموزشى را
يادآور شد.
در اين روش ، خواننده قرآن هرچند با قلب سالم و ذهن عارى از
پيشداورى و اغراض شخصى به سـراغ قـرآن مـى رود، ليـكـن از آنـجـا كه
اطلاعات پنج گانه بالا را ندارد. قرآن را به وسيله كسى مى آموزد كه بر آن
آگاهيها مسلط است و به هنگام بيان آيه ، لغات آن را توضيح داده ، در حـد
امـكـان ، مـفـهـوم روان و درسـتـى ازآيـه ارائه مـى كـنـد و بـا نـقـل
سـبـب نـزول و احـاديـث مـربـوط (اگـر سـبـب نـزول و حـديـثـى بـرايـش
نـقـل شـده بـاشـد) و در صـورت لزوم بـه كـمـك ساير آيات ، معناى آيه را
تشريح و تبيين مى نمايد.
بـايـد توجه داشت كه پس از آموزش فوق ، همچنان وظيفه تفكر در قرآن ،
برعهده فراگيرنده قـرآن اسـت ، تـا بهره هاى آن را ـ كه فهم آيه ، رسيدن
به ايمان برتر و فراهم ساختن زمينه عـمـل مـنـاسـب در جـهـت آن اسـت ـ بـه
دسـت آورد و در ايـن راه ، تـا زمـان اطـمـيـنـان كـامـل از تـسـلط خـويـش
بـر پـنـج مورد ياد شده ، بايد ارتباط خود را با معلم قرآن يا متن مورد
اعتماد، حفظ كند.
چند نكته
روش صـحـيـح مـراجـعـه مـسـتـقـيـم و مراجعه آموزشى به قرآن كريم
را بيان كرديم . اينك ضمن تاءكيد بر رعايت دقيق موارد ياد شده ، به چند
نكته مهم مى پردازيم :
1 ـ هـرچـنـد بـراى آشـنـايـى بـا قـرآن نـبايد لحظه اى درنگ و سستى
روا داشت ، ليكن بايد از هـرگـونـه شتابزدگى و اقدام نسنجيده يا تعجيل در
نتيجه گيرى ، خوددارى ورزيد. قدم نهادن در راهـهـاى تـاريك و اطمينان به
كتابها، زبانها و دستهاى ناشناخته و مشكوك ، عاقبتى شوم در پى دارد.
2 ـ در راه شـنـاخـت قـرآن جـز بـا نـيـتـى خـالص و ((قـربة الى
الله )) نبايد گام برداشت . از خـداونـد، يـارى جـويـيـم و از آمـوزش قـرآن
بـه قـصـد ريـا، فـخـر و فضل فروشى ، مجادله و ... سخت بپرهيزيم .
3 ـ بـا شـنـاخـت مـفـسـران و مـعـلمـان شـايـسـته قرآن ، خود را از
خطر نويسندگان و گويندگان التقاطى و غرب زده يا شرق زده و ماديگرايان در
امان داريم .
4 ـ در بـرخـورد بـا آيـات قـرآن از هـرگـونـه پـيـشـداورى و حـمـل
نـظـريـات شـخـصـى بـرآن ، اجـتـنـاب ورزيـم . خـود را بـطـور كامل ، تسليم
هدايت قرآن سازيم و بدان دل داده و ملتزم باشيم .
5 ـ سـرانجام ، تصور نشود كه با رعايت موارد ياد شده ، بسادگى مى
توان احكام فقهى را از قـرآن يـا روايـات اسـتـنـبـاط كـرد! ايـن كـار از
حـسـاسـيـتى بسيار بالا برخوردار است و جز با مطالعات و معلومات بسيار
گسترده در متون اسلامى و ممارست دهها ساله ميسر نيست . پس در احكام فقهى ،
پيوسته بايد از فقيه و مجتهد جامع الشرايط، پيروى كنيم .
2 ـ عمل به قرآن :
تاءكيدهاى فراوانى كه در زمينه قرائت ، استماع ، حفظ و حتى تدبر در
قرآن رسيده ، همه مقدمه اسـت تـا مـا را بـا ايـن كـتـاب شـريـف آشـنـا
نـمـوده و بـه مـضـامـيـن عـالى و انـسـان سـاز آن عـمـل كـنـيـم و بـا
عـمـل بـه ايـن كـتـاب هـدايـت و انـسـان سـاز، شـاهـراه تـكـامل را
بپيماييم . اين مطلب از خود قرآن و روايات استفاده مى شود. قرآن مجيد در
همان آيه اى كه سخن از تلاوت كنندگان آياتش به ميان آورده ، بلافاصله به دو
نمونه از اعمالى كه خود ايـن كـتـاب بـدانها راهنمايى كرده ، يعنى اقامه
نماز و انفاق در راه خدا اشاره كرده و مجموع آنها به اضافه تلاوت را تجارت
سودمند و بدون ضرر دانسته است .(55)