از اجتماع سه مقدمه فوق الذكر شنونده از گفته گوينده استفاده
اطلاق مى كند , يعنى با توجه به اينكه گوينده حكيم است و در مقام بيان
تمام مقصود , و تبيين تمام مراد خويش است و قرينه اى مبنى بر تقييد
اقامه ننموده است , بنابراين مى توان گفت كه منظور وى مطلق بوده و
هيچگونه قيدى ندارد زيرا در غير اين صورت خلاف حكمت و درايت خواهد
بود .
بعضى از علماى اصول در مبحث مقدمات حكمت بحث ديگرى را تحت
عنوان انصراف مطرح كرده اند كه ذيلا بصورت مختصر توضيح داده مى شود .
ج ) انصراف :
منظور از انصراف در علم اصول اين است كه ذهن از معنايى روى برگرداند يا بدان متوجه شود .
انصراف بر دو نوع است :
1 ) انصراف بدوى منظور از انصراف بدوى اين است كه بعلت كثرت
وجود مصاديق و افراد چيزى در خارج , هنگام استعمال لفظ , ذهن از مصداق
نادر به مصداق كثير و غالب متوجه شود . مثلا اگر قانون در جائى بگويد :
به كارگران در صورت اخراج بايد تاوان پرداخت شود , حال اگر مثلا 90
درصد از كارگران را كارگران كوره پزخانه تشكيل بدهند و اين اكثريت از
تاوان گرفتن منصرف شوند , نمى شود گفت كه منظور از اين قانون , كارگران
كوره پرخانه هستند يعنى همان 90 درصد