ديگرى كه درباره غنى كردن اين درس مطرح است و مطمئناً اساتيد اين درس با آن
آشنايند، اين است كه در اين درس دانشجو از نظر فرهنگى نمى تواند مطالب درس را از
ديد انتقادى مورد تجزيه و تحليل قرا دهد. مسئله اين نيست كه به دانشجو اجازه انتقاد
داده نشود; مسئله مهم تر از اين است. انقلاب به دانشجويى كه اين درس را مى خواند
مربوط است و با او عجين است. برخورد انتقادى داشتن با چنين درسى كار ساده اى نيست.
ضمناً كار علمى بايد همراه با كند و كاو و انتقاد باشد. درس هايى كه ايدئولوژيك
نيستند راحت مى توانند مورد كندوكاو و انتقاد قرار گيرند، ولى در درس بررسى ريشه
هاى انقلاب نمى توان چنين انتظارى داشت. از اين رو وظيفه استاد در چنين درسى سنگين
تر مى شود.