اگر اين مسائل روشن نشود ما مجبوريم در عمل نوعى از مالكيت را بپذيريم و وقتى
نوع خاصى از مالكيت را پذيرفتيم طبيعتاً توابع آن را هم خواهيم پذيرفت و آهسته
آهسته نظام را متحول خواهيم كرد. يا امروز يك سياست خواهيم داشت و با هر نوع مالكيت
نسبتاً بزرگ مخالفت خواهيم كرد و فردا بدون هر گونه قيد و بندى همه گونه مالكيت را
خواهيم پذيرفت و اين بى ثباتى هم آثار سوء خود را برجاى خواهد گذاشت. همين مثال را
در زمينه الگوى مصرف، الگوى سرمايه گذارى، الگوى بانكدارى، الگوى تأمين بودجه هاى
دولتى و در همه زمينه ها مى توانيم مطرح كنيم و اهميت مسئله را درك كنيم. پس تأكيد
مى كنم كه از نظر بنده مهم ترين چالش در مقابل انقلاب ما و نظام ما همين چالش فكرى
است كه بايد با همت همگى دست اندركاران تفكر و انديشه، چه در حوزه و چه در دانشگاه،
حل و فصل شود و ان شاءالله حل و فصل خواهد شد.