نيز يقينا درباره اين أمر مى گويد[ ( حسن]) , و در موردى هم كه به[ (
ينبغى تركه ]) رسيديم , شارع مقدس نمىآيد بر خلاف تمام آراى عقلاء حكم
كند . بنابراين ,ملازمة ثابت است . بتعبير ديگر اراده تشريعية ذات بارى
تعالى نمى تواند برخلاف اراده تكوينيه او در انسانها كه همان فطرت است
باشد و عقلاء بماهم عقلاء بر اساس فطرتشان حكم مى كنند , و بر همين اساس
در همه اعصار و امصار اختلاف در رأى در اين چنين احكام پديد نمىآيد .
نكته مهم آن است كه در جايى كه آراى محمودة است و تطابق آراى
عقلاست اختلافى نيست , يعنى همه آن را قبول دارند , همه امم , در تمامى
قرون و اعصار و امصار , بر اين معنى اتفاق نظر دارند كه[ ( العدل حسن]) ,
و در تمامى آراى عقلا هم تطابق هست كه[ ( الظلم قبيح]) و[ ( ينبغى
فعله]) و[ ( ينبغى تركه]). اما بايد ديد آيا امر و نهى شارع در اين قسم[ (
ينبغى فعله]) و[ ( ينبغىتركه]) امر و نهى مولوى است يا امر و نهى
ارشادى . مثلا , در ﴿ اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم﴾أمر بطور صيغه أمر حاضر وارد شده است . سؤال اين است كه : ﴿ أطيعواالله﴾ أمر مولوى است يا ارشادى ؟ اگر[ ( قرآن]) نمى گفت ﴿ أطيعواالله ﴾
, آيا در اينجا تطابق آراى عقلاء نبود ؟ آيا اين أمر جزء آراى محموده
نيست ؟ پاسخ اين است كه : مسلما اين أمر أظهر و أجلاى آراى محمودة و
أظهر و أجلاى تطابق آراى عقلاست , از باب شكر منعم و فطرى است و قهرا
حكم كافه عقلاست . پس , در رتبه سابقة بر اين أمر تطابق آراى عقلاء بر[
( أطيعوالله]) است , و [( أطيعوالرسول]) نيز به ملاك اطاعت از خدا و
بازگشت به همان ملاك و در[ ( أولى الامر منكم]) نيز .
بنابراين , أمر مذكور قهرا مى بايست ارشادى باشد , يعنى ارشاد به[
( ما حكم به العقلاء]) , چون , در غير اين صورت , تحصيل حاصل لازم
مىآيد . اين اطاعت قبلا حاصل است و جزء آراى محمودة است .
چنانچه بخواهيم به ضابطه كلى اشاره كنيم , بايد بگوييم كه هر جا
شارع وارد باب[ ( مستقلات عقلية]) مى شود , اين باب جزء آراء محمودة
است و ناگزير بايد آن را حمل بر تأكيد كرد و گفت اين مطلب[ ( تأكيدا
لما حكم به العقل])است , لا تأسيسا . زيرا معناى تأسيس آن است كه چيزى
تازه باشد . أما در اين