responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : مقالات اصولي المؤلف : موسوی بجنوردی، محمد    الجزء : 1  صفحة : 51
و الا انسان بما هو هو مولود على الفطرة , فطرت خداجوئى و خداطلبى و خداستائى و خداپرستى در عمق وجدان بشر وجود دارد . و به تعبير ديگر چنانچه انسان فطرتأصلى خويش را از دست نداده تحت تأثير محيط فاسد و تربيت غلط واقع نشود ,بسوى آفريننده خويش توجه نموده از صميم قلب او را پرستش مى كند . كفر و الحاد و شرك و بت پرستى نتيجه آلايش فطرت و دگرگون گشتن آن به وسيله عوامل گمراه كننده است , قرآن كريم مسأله فططرت خداجوئى و خداطلبى و خداپرستى انسان رابطور صريح عنوان كرده است : ﴿ فأقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطر الناس عليها اسلام در مقام رهبرى بشر و عطف توجه وى بسوى فطرت كوشش نموده است و وجدان أصليش را بيدار و فطرت أوليه اش را از آلايش پاك گردانيده است . فطرت انسانى مى گويد كه وديعة را رد بكنيد , و همين فطرت مى گويد تكه ظلم و كذب قبيح است و صدق حسن است . يعنى همه آن مسائلى تكه در شرع مقدس آمده و به ما گفته شده است كه فلان امر حرام و فلان كار واجب است بر همگى آنها فطرت انسانى حاكم است . بنابراين , پيامبران و كتابهاى آسمانى منزله ارشاد به حكم قعلىرا دارند[ : ( ألاحكام الشرعية ألطاف فى الاحكام العقلية]) . أحكام شرعى لطفى است نسبت به همان أحكام عقلى . و مقصود از عقل همان عقل سليم است به تعبير محدث بحرانى ( رحمة الله عليه ) كه مى فرمايد[ : ( العقل السليم الخالى عن شوائب الاوهام الذى هو حجة من حجج الملك العلام]) . ألبته نمى توان مدعى شد كه انسان به همه واقعيت و به كنه أشياء مى رسد . [8] أما به هر حال عقل به يك رشته از امور مى رسد . عقل مى توان كشف داشته باشد و از معلول به علتبرسد . چنانچه عقل ما علت وجوب را درك كرد و گفت مصلحت ملزمة دارد , ما در تان باب قائل به وجوب مى شويم . و اگر علت حرمت را درك كرد كه همان مفسده

[8] گروهى از بزرگان فلاسفة مى فرمايند كه تعاريف أشياء كه ما با اين عقول ناقص خود به آن مى پردازيم تعاريف حقيقى نيستند , يعنى تعريف به جنس و فصل نمى باشند . اينها همه تعاريف به أظهر الخواص است , و تعريف حقيقى را تنها ذات بارى تعالى مى داند . تعريف انسان به حيوان ناطق تعريف به جنس و فصلحقيقى نيست , بلكه به أظهر الخواص است .اينها نزديكترين و أظهر الخواصانسانى اند . ما اين مطلب را به طور سالبه كلية نمى پذيريم و نمى گوييم كه أصلا به جنس و فصل نمى رسيم , لكن به صورت سالبه جزئية مى پذيريم و مى گوييم كه در برخى از امور نمى توان به كنه أشياء و حدود واقعيه آنها رسيد , و تعاريف مادر اين حالت شرح الاسم است[ : ( أللهم أرنى الاشياء كما هى]) .

اسم الکتاب : مقالات اصولي المؤلف : موسوی بجنوردی، محمد    الجزء : 1  صفحة : 51
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست