سؤال راوى در مورد يونس بن عبدالرحمن مربوط به ثقة ببودن يا ثقة نبودن
وىمى باشد و[ ( نعم]) به ثقة بودن بر مى گردد . به هر حال , روايات
زيادى درباره محمد بن مسلم و زكريا بن آدم مى باشد كه اين معنى را نيز مى
رساند .
طايفه سوم رواياتى است كه امام مى فرمايد كه به روات و ثقات و علماء رجوعكنيد : [ ( و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الى رواة حديثنا , فانهم حجتى عليكم و أنا حجة الله عليهم]) . مى فرمايد كه برويد و به آنها رجوع كنيد . يعنى قولشان حجت است .
طايفه چهارم رواياتى است كه متضمن ترغيب امام ( ع ) و پيامبر
اكرم ( ص ) است در خصوص حفظ أحاديث . روايتى است از پيغمبر اكرم ( ص )
كه به تواتر نقل شده است . فرموده اند :[ ( من حفظ على امتى أربعين حديثا بعثه الله فقيها عالما يوم القيامة]) . [14]
اگر بنا نبود كه خبر واحد حجت باشد , چه ثمره اى در اين كار بود ؟ پس از اين تأكيد نيز در مى يابيم كه خبر واحد حجت است .
طايفه پنجم رواياتى است كه متضمن ذم كذب و تحذير كذابين از بستن
دروغ به معصوم ( ع ) مى باشد . اگر خبر واحد حجت نباشد . چرا از دروغ
بستن بر معصوم ( ع ) ابراز نگرانى مى شود ؟ در واقع , اين نگرانى و تأكيد
از آن روست كه خلافى نقل نشود تا مردم به آنها ترتيب أثر بدهند .
ج . اجماع . اجماع علماى اماميه نيز بر اين است كه خبر واحد ,
چنانچه مخبر آن أز شيعه و قائل به امامت باشد , حجت است . شيخ الطائفه
محمد بن الحسن الطوسى ( ره ) و مجلسى و جمعى ديگر از بزرگان در خصوص حجيت
خبر واحد ادعاى اجماع كرده اند . در مقابل , دسته اى ديگر گفته اند كه
خبر واحد حجت نيست , و در رأس آنها سيد مرتضى ( ره ) است كه استنكار
كرده و آن را مثل قياس دانستهاست , كه به اجماع اماميه باطل است .
ابن ادريس نيز , در كتاب[ ( سرائر]) , به شيخ الطائفه ايراد مى
گيرد كه چرا ادعاى اجماع بر تحجيت خبر واحد كرده است[ : ( خبر الواحد
لا يوجب علما و لا
[14] با توجه به اين معنى است كه اكثر علماى ما , به منظور آنكه مصداق اينحديث باشند ,[ ( أربعينات]) نوشته اند .