در ميان اين عناصر، آفتاب كه در تعليمات زرتشت موجودى مقدس بود،
فرزند اهورامزدا شناخته شد و مقام الوهيت يافت و مورد پرستش قرار گرفت.
[2]
در آن زمان، ايران در نارضايتى عمومى بهسر مىبرد. زيرا انحصار
آموختن دانش به اشراف و درباريان، انحرافهاى اخلاقى، به زنجير كشيده شدن
انديشهها، اختلافهاى طبقاتى، ورشكستگى افكار دينى، سست شدن نظام خانواده
و... مردم را به ستوه آورده، آماده تحولى همهجانبه ساخته بود.
امپراطورى روم شرقى
همسايه مقتدر شمالى جزيرةالعرب، امپراطورى بيزانس بود كه آسياى
صغير، شامات، مصر و بخشهاى عمدهاى از اروپاى كنونى و آفريقا را در بر
مىگرفت و قسطنطنيه پايتخت آن شمرده مىشد. امپراطور معروف بيزانس در قرن
ششم ميلادى (565 ـ 527) يوستينيانوس بود كه حدود 40 سال از دوران
فرمانروايى او عصر رويدادهاى بزرگ بهشمار مىآيد. در اين مدت، بيش از 50
جنگ در گرفت. بلواى نيكا [3] در سال 532 م. از رسواكنندهترين حوادث
سالهاى فرمانروايى وى شمرده مىشود. [4]
روم با استبداد و سلطنت اداره مىشد و تشكيلات ادارى بسيار
پيچيده و گستردهاى داشت. ماليات روز به روز سنگينتر مىشد; ميزان ماليات
به هوس امپراطور بستگى داشت، ثروتمندان به يارى رشوه از پرداخت آن شانه
خالى مىكردند و همه سنگينىاش را به دوش تهىدستان مىافكندند، مأموران،
هنگام گرفتن ماليات، محرومان را مىآزردند و زندان و شكنجه مىكردند.
خودكامگى، بوروكراسى، تبعيضات نژادى، انحطاط اخلاقى و جنگهاى
[1] اديان زنده جهان ، ص 282 و خدمات متقابل اسلام و ايران ، ج 1، ص 228.
[3] بلواى نيكا; در جريان يكى از مسابقات كه در قالب دو گروه آبىپوش
ـ كبودپوش ـ و سبزپوش انجام شد، به دليل حمايت پادشاه از دسته آبىپوش،
درگيرى پيشآمد و هواداران دو دسته به ضرب و شتم همديگر پرداختند پادشاه به
حمايت از گروه موردعلاقه خود دستور محاصره محل برگزارى مسابقه را داد و
جمعيتى حدود 30000 نفر كشته شدند. ر.ك: علل عظمت و انحطاط روميان ،
منتسكيو، ترجمه مهتدى، صص 239 ـ 237; جهان در عصر بعثت ، محمدجواد باهنر و
علىاكبر هاشمى رفسنجانى، ص 72 و تاريخ قرون وسطى ، آلبر ماله، ترجمه هژير،
ص 43 به بعد.
[4] تاريخ تمدن ، ويل دورانت، ج 10، ص 175 و جهان در عصر بعثت ، ص 72 به بعد.
اسم الکتاب : تاريخ تحليلي اسلام المؤلف : نصیری رضی، محمد الجزء : 1 صفحة : 60