اسم الکتاب : هزينه پاك ماندن المؤلف : حسین انصاریان الجزء : 1 صفحة : 26
ديگر از او حيا مىكنم[1] گفتم: تو كه از شصت سال گذشتى و سر و صورتت پر از سفيدى
است، چه مى كنى؟ گفت: چكار بكنم؟ تكان عجيبى خورد!. گفتم: ديروز چقدر آوردى؟ آن
زمان، گفت: هفت هزار تومان! هفت هزار تومان شمردم و گفتم: اين پول مشروب ها، به
اينها هم بگو ديگر نخورند و بلند شوند بروند. همه را بيرون كرد. با هم رفتيم تمام
مشروب ها را داخل چاه ريختيم. رفتم رفقايم را آوردم يك پولى روى هم گذاشتند، بيست
و چهار ساعت نشد كه به تعداد دويست نفر ديگ و بشقاب و قاشق و چاقو همه چيز
آورديم!؛ يعنى من صبح اين كار را كردم، بعد از ظهر آنجا تابلوى چلوكبابى خورده
بود، چلوكباب هم داشت! روز اول هم يك روحانى گفت: دويست پرس چلوكبابش را من
مىخرم! بعد هم ديگر چلوكبابى شد!.