اسم الکتاب : پنج نعمت المؤلف : حسین انصاریان الجزء : 1 صفحة : 27
هر آن سرگرانى كه من كردم اول
جهان كرد از آن بيشتر، سرگرانى
چو سرمايهام سوخت، از كار ماندم
كه بازى است، بىمايه بازارگانى
از آن برد گنج مرا، دزد گيتى
كه در خواب بودم گه پاسبانى[1] جوانى، يكى از عالىترين نعمتهاى خدا به انسان است. من به شما جوانهابگويم، من كلاس ششم و هفتم مدرسه بودم كه در هفت و هشت روز، نه بيشتر، كميل راحفظ كردم. آن وقت يازده سالم بود و حدود چهار هزار بيت شعر را حفظ كردم؛ اما الانمن براى منبر، هشت بيت شعر را مىخواهم حفظ كنم، دو روز طول مىكشد؛ تازه وقتى همآنها را حفظ مىكنم، فردايش كه تمرين مىكنم، مىبينم آنها از يادم رفته است.