responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : زیبا های اخلاق المؤلف : حسین انصاریان    الجزء : 1  صفحة : 288

بسيار مشكل شد .

آن مرد الهى و دارنده ى دم عيسوى فرمود : بياييد پشت اين تپه تا به شما آب بدهم . همه ى ما به پشت تپه رفتيم و ديديم چشمه ى آبى فوران مى كند ، همه آب خورديم و تجديد وضو كرديم و لُنگ ها و چپيه هاى خود را خيس كرده به روى سر انداختيم و پس از رفع خستگى به راه افتاديم ، ولى من ناگهان متوجه شدم كه در مسير نجف به كربلا آب نبوده ، لذا به پشت تپه برگشتم و ديدم چشمه ى آبى وجود ندارد . شيخ مى گويد : لنگ خيس روى سر من بود ولى از چشمه ى آب خبرى نبود !! اين است معناى طى الخلق .

كرامتى شگفت از سالكى كم نظير

مرحوم آيت الله العظمى حاج سيد احمد خوانسارى مرجعى بزرگ و عالمى ژرف انديش بود ، وى در وادى سير و سلوك و عرفان گام هاى بلندى برداشته بود ، آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى فرزند بزرگوار مؤسس حوزه ى علميه ى قم اين داستان را كه خود از زبان مرحوم آيت الله خوانسارى شنيده بود نقل فرمود كه :

من پدر سالخورده اى داشتم ، در زمانى كه سفرها با مركب هاى حيوانى انجام مى گرفت او را براى زيارت حضرت رضا (عليه السلام) به مشهد مى بردم ، رسم كاروان اين بود كه در منزل آخر استحمام مى كرد و براى ورود به مشهد آماده مى شد ، من در استحمام به پدرم كمك دادم و لباس هاى او را هم خود شستم ، هنگام شب چون بسيار خسته بودم با همان خستگى به خواب سنگينى فرو رفتم ، كاروان بدون توجه به من همان وقت شب حركت كرد و پدر سالخورده ام را نيز با خود برد ، نزديك طلوع آفتاب از خواب بيدار شدم ، چيزى به قضا شدن نماز نمانده بود ، به سرعت تيمم كردم و نماز خواندم ، پس از نماز همه ى وجودم را در تنهايى

اسم الکتاب : زیبا های اخلاق المؤلف : حسین انصاریان    الجزء : 1  صفحة : 288
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست