اسم الکتاب : زیبا های اخلاق المؤلف : حسین انصاریان الجزء : 1 صفحة : 184
كه اين بدبخت مفت خور و سربار مردم چهارچوب بدنش سالم است چرا از پى كارى نمى رود ؟
فرداى آن روز كنار دجله آمدم ، ديدم آن مرد سائل خرده سبزى هايى كه مردم بالاتر از آن محل به آب مى دهند از آب مى گيرد و مى خورد . تا چشمش به من افتاد گفت : ديروز بدون دليل و علت در باطنت از من غيبت كردى و مرا هدف سوء ظن قرار دادى ، به خاطر اين كه باطنت را آلوده نمودى و خود را از رحمت خدا محروم كردى توبه كن ، من گرچه چهارچوب بدنم سالم است ولى او خواسته كه در چهارچوب تنگ مادى گرفتار باشم و اين مطلب ربطى به تو ندارد كه نسبت به آن قضاوت بى جا كنى من در عين تنگدستى و تهيدستى از پروردگارم راضى و خشنودم و كمترين گله و شكايتى از او ندارم !
آرى ، در ميان تهيدستان كسانى هستند كه آنچه بر دل انسان مى گذرد مى خوانند ، سپس آدمى را به حضرت حق و توبه ى از گناه راهنمايى مى كنند .
عزّت نفس زنى تهيدست
دوستى داشتم كه در صبر و متانت ، جود و كرم و انجام كار خير و به خصوص رسيدگى به تهيدستان ، انسان كم نمونه اى بود .
او نسبت به فقرا و نيازمندان و سائلان و مشكل داران محبت فوق العاده اى داشت و جانب احترام و ادب را درباره ى آنان رعايت مى كرد .
مى گفت : به واسطه ى يكى از دوستانم در يكى از محلات فقير نشين قم به چند خانواده ى آبرومند در حدّ برطرف شدن نيازشان كمك مى كردم و هر شب جمعه كه به قم مشرف مى شدم احوال آنان را به توسّط دوستم خبر مى گرفتم .
عصر پنج شنبه اى در گوشه ى مسجد معروف به مسجد طباطبايى كه وصل به حرم مطهر است و مخارج كاشى كارى آن را قبول كرده بودم به تماشاى كار
اسم الکتاب : زیبا های اخلاق المؤلف : حسین انصاریان الجزء : 1 صفحة : 184